امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 http://t24.cloob24.com
0

چکیده:
گروه های آموزشی از جهت مشروعیت بخشیدن به برنامه های آموزشی و نیز از جهت جلب مشارکت فرهنگیان،ایجاد نشاط،انگیزه و استفاده از راهکار ها و پیشنهادات و نقطه نظرات جمعیت پویای معلمان در امر تعلیم وتربیت،جایگاه حساس و قابل توجهی دارد.
یکی از فلسفه های تشکیل گروه های آموزشی خلق وایجاد انگیزه برای مشارکت فکری معلمین در نظام آموزشی و تربیتی می باشد، با توجه به ضرورت مشارکت معلمان و مدیران مدارس در برنامه ریزی ها،تصمیم سازیها و تصمیم گیریها،((گروه های آموزشی)) از یک سو به عنوان نهادی علمی آموزشی و از سوی دیگر بازویی توانا برای کارشناسان حوزه های ستادی و اجرایی تشکیل گردیده اند.

ادامه مطلب
0

مقدمه:

یکی از بدیهی ترین ملزومات یک آموزش کارا و اثر بخش وجود انگیزه و علاقه در دانش آموزان است. در طی سالهای متمادی تدریس در دوره‌های ابتدایی در درس ریاضی مشاهده کرده‌ام که دانش آموزان انگیزه چندانی به یادگیری ندارند. من هم مانند بسیاری از همکارانم دلایل زیادی برای این امر ذکر می کردم از قبیل:
1-عدم وجود امکانات آموزشی و کمک آموزشی
2-عدم همراهی والدین با دانش آموزان و مدرسه
3-مقایسه موقعیت اجتماعی ثروتمندان بعضاً کم سواد با تحصیل کرده‌های کم درآمد و دلسردی از تحصیل
امّا بخش اعظم فعالیت‌های آموزشی در مدرسه انجام می گیرد هر چند که به نظر خود من صرفاً شرکت در کلاس‌های مدرسه بدون فعالیت‌های خارج از مدرسه کافی نیست امّا اگر مدرسه و معلم نقش خود را در آموزش در حد مطلوب ایفا کنند بسیاری از مشکلات تحصیلی دانش آموزان حل خواهد شد.

ادامه مطلب
0

چکیده:

سرمایه گذاری در آموزش و پرورش از اهمیت ویژه ای برخوردار است و باید هزینه های صرف شده در امرتعلیم وتربیت را نوعی سرمایه‌گذاری به حساب‌آورد و‌درصد هزینه های آموزشی کشورها رقمی معادل 10 تا 20 درصد کل بودجه هر کشور را تشکیل می دهد و این هزینه ها شامل هزینه های اداری، حقوق کارکنان، کتب درسی و مواد کمک درسی، تجهیزات و نگهداری ساختمانهای آموزشی و سایر بودجه های جاری است.
آموزش و پرورش نقش اساسی در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد و به عنوان یکی از اهداف مهم تمام کشورها شناخته شده است.
توسعه آموزش و پرورش مستقیماً به توسعه علوم و صنایع و تولید و بالطبع باعث توسعه اقتصادی می شود و به صورت، رابطه آموزش و پرورش با توسعه اقتصادی و اجتماعی یک رابطه پیچیده است.
آموزش و پرورش باعث تغییر ارزش ها و طرز تلقی های افراد می شود و این خود تأثیر مستقیمی به وضعیت اقتصادی دارد.
چنانچه آموزش و پرورش یک کالای مصرفی قلمداد شود به هنگام بروزبحران ها بایستی از میزان مصرف کاست و بنابراین مقادیر کمتری آموزش و پرورش ارائه نمود. اگر آموزش و پرورش یک کالای سرمایه ای بادوام است طبیعتاً بر ظرفیت تولیدی جامعه خواهد افزود.
چرا بایستی برحجم سرمایه گذاری ها در آموزش و پرورش افزوده گردد؟ پاسخ این سؤال را بایستی در تغییرات و تحولاتی جستجو کرد که آموزش و پرورش در فرد و جامعه به وجود می آورد. لذا آموزش و پرورش سبب گسترش ظرفیت تولیدی و همچنین رشد اقتصادی جامعه موجب افزایش درآمد و توزیع عادلانه ثروت می گردد و همچنین نقش مؤثّری در تشکیل سرمایه انسانی خواهد داشت.
هدف اصلی از نگارش این مقاله این است که نشان دهیم آموزش و پرورش نوعی سرمایه گذاری است و برای تسریع آهنگ رشد اقتصادی و اجتماعی راهی جزسرمایه گذاری های انبوه در منابع انسانی وجود ندارد.

ادامه مطلب
0

چکیده:

انسان برای رشد و تداوم زندگی نیاز به دریافت مرتب غذا دارد تا بتواند با هضم و جذب آن انرژی لازم برای انجام اعمال حیاتی را به دست آورد، به این روند تغذیه می گویند.

همانطور که تغذیه و رژیم غذایی مناسب ضروری ترین عامل سلامت است، تغذیه ناسالم هم مهم ترین عامل بروز بیماری است. در دوران کودکی، به خصوص سنین دبستان و همین طور در دوران نوجوانی، به دلیل رشد سریع، انسان بیش از هر زمان دیگر به تغذیه مناسب نیازمند است. خانواده ها، در این دوران که زمان شکل گیری و الگوپذیری غذایی در کودکان است، می توانند موقعیتی فراهم کنند تا فرزندانشان از رژیم غذایی سالم و متنوع برخوردار شوند.

متأسفانه برای خیلی از خانواده ها و کودکان غذاهای آماده و تنقلات فاقد ارزش غذایی، جزئی از رژیم غذایی عادی روزانه محسوب می شوند که البتّه به وسیله آموزش بهداشت و تغذیه می توان افراد را در هر سن و سالی متوجه عادات غذایی ناصحیح کرد و رفتارهای تغذیه ای مناسب را جایگزین آنها ساخت. نمونه آن، توجه به وعده های غذایی (به خصوص صبحانه) و میان وعده ها برای دانش آموزان است. در این مقاله سعی شده است به اهمیت تغذیه در دانش آموزان پرداخته شود.

ادامه مطلب
0

چکیده:

تحولات بی حد و حصر در بنیان های جوامع،که بر اثر حرکت از دوران گذار به سمت زندگی ماشینی و صنعتی رخ داده، به پدید آمدن شکاف هایی منجر شده که انسان های امروز را ناگزیر از همنواسازی خودباشرایط‌جدید کرده است.درچنین فضایی، بحران هایی پیش‌روی افراد پدید می آید که اگر متوقف نشود دنیای روحی، روانی آنها را متلاطم می کند. آسیب های اجتماعی و روحی و روانی از جمله طلاق، اعتیاد، خودکشی، مشکلات‌تحصیلی، اختلافات خانوادگی، نارضایتی شغلی، اضطراب، افسردگی و.....محصول تحولات زندگی صنعتی هستند.سؤال اینجاست که در کنار توسعه شگفت انگیز علوم و فنون دانش امروز چه چیزی باید بتواند پاسخگوی بحران های روحی،روانی انسان ها باشد؟بحران هایی که متعاقب پیشرفت علوم و تکنولوژی بر انسان ها رخ نموده است.
در پاسخ به این سؤال علم «مشاوره و روانشناسی» قد علم می کندمشاوره از تمامی فعالیتهای اخلاقی تشکیل یافته است که در آن مشاور متعهد، تلاش می کند تا به مراجع کمک کند تا به آن دسته از رفتارهایی بپردازد که بتواند به حل مشکلات و مسائل اومنجر شوند. ازطریق مشاوره و راهنمایی فرد نه تنها وضع فعلی خود رادرک می کند،بلکه از آنچه که به صورت آن در خواهدآمدنیز آگاه می شود.راجرز معتقد است که هدف بیشتر مشاغل یاری دهنده که شامل مشاوره وراهنمایی نیز می شود، افزایش رشد شخصی وروانی فرد در مسیر رشد اجتماعی است.هم‌چنین ازطریق «خدمات راهنمایی ومشاوره» می توان توانایی ها و نیز محدودیت های دانش آموزان راشناخت و از امکانات موجود حداکثر استفاده را به عمل آورد.مشاور تحصیلی با شناخت دانش آموزان در زمینه های گوناگون می تواند آنان را به رشته های تحصیلی مناسب راهنمایی کند و آنان را در حل مشکلات یاری دهد.
اهداف آموزش وپرورش زمانی تحقق خواهند یافت که برنامه ها و محتوای آموزشی با توجه به نیازها وامکانات دانش آموزان تهیه و اجرا گردند..
در مقاله حاضرپس از ذکر مقدمه ای چند درقسمت تجزیه وتحلیل مطالب به ترتیب به فایده و اهمیت مشاوره،تاریخچه راهنمایی و مشاوره،تعاریف راهنمایی و مشاوره، اهداف مشاوره و راهنمایی، ضرورت مشاوره در مدارس، مشاوره و راهنمایی در نظام آموزش و پرورش، نقش مشاور در مدارس، امور تحصیلی، تأمین بهداشت روانی‌ دانش آموزان و مهم ترین وظایف کادر آموزشی در برابر برنامه مشاوره و راهنمایی پرداخته شده است.

0

مقدمه

مسأله را می توان به زبان ساده تعریف کرد. هر گاه فردی بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند به هدف خود برسد، برایش مسأله ایجاد می شود. به عبارت دیگر هر موقعیت مبهم یک مسأله است. حل مسأله نوعی از یادگیری بسیار پیچیده است. مسأله و تلاش برای حل آن جزئی از زندگی هر فرد است. فرایند برخورد با شرایط زندگی همان مسأله است.
و دیدگاه متفاوت در آموزش ریاضیات نسبت به حل مسأله وجود دارد:
1. ریاضی یاد بدهیم تا دانش آموزان بتوانند مسأله حل کنند.
2. ریاضی را با حل مسأله آموزش دهیم.
در دیدگاه اول آموزش ریاضی مطابق با محتوای موضوعی است و مفاهیم متفاوتی تدریس می شوند. انتظار داریم دانش آموزان با استفاده از دانش ریاضی خود مسائل متفاوت را حل کنند. اما در دیدگاه دوم آموزش ریاضیات از طریق حل مسأله اتفاق می افتد. یعنی دانش آموز مسأله حل می کند و در ضمن آن محتوا و مفاهیم جدید ریاضی را می سازد، کشف می کند و یا یاد می گیرد. در حال حاضر، دیدگاه دوم در آموزش ریاضیات بیش تر مطرح است. در این نگاه حل مسأله نقطه ی تمرکز یا قلب تپنده ی آموزش ریاضیات است.

مهارت حل مسأله

اگر از معلمان ریاضی سؤال شود که مشکل اصلی دانش آموزان در درس ریاضی چیست؟ به یقین خواهند گفت: آنها در حل مسأله ناتوان هستند.
درمطالعه ی تیمز نیز همین موضوع را شاهد بودیم. چون در اغلب مسأله های آزمون کتبی این مطالعه عملکرد دانش آموزان پایین است. در واقع می توانیم بگوییم دانش آموزان توانایی یا مهارت حل مسأله را ندارند.
یکی از دلایل این ناتوانی، فقدان طراحی برای آموزش مهارت حل مسأله به دانش آموزان بوده است. یا به عبارتی معلمان به آنها یاد نداده اند که چگونه مسأله را حل کنند. هر گاه دانش آموزان با مسأله ای روبروه شده و از حل آن عاجز مانده اند معلمان تنها به بیان راه حل یا پاسخ مسأله اکتفا کرده اند و نگاه های پرسش گر، کنجکاو ومتحیر دانش آموزان با این سؤال باقی مانده است: معلم ما چگونه توانست مسأله را حل کند؟ راه حل مسأله چگونه به فکر او رسید؟ چرا ما نتوانستیم راه حل مسأله را کشف کنیم؟
در خیلی از مواقع معلمانی که سعی کرده اند به طریقی حل مسأله را به دانش آموزان خود یاد دهند، راه را اشتباه رفته اند و آموزش های نادرست داده اند. برای مثال به دانش آموزان گفته اند: عددهای مسأله بسیار مهم اند. زیر آن ها خط بکشید. فراموش نکنید که باید از آن ها استفاده کنید. همین آموزش نادرست باعث شده است. دانش آموزان اطلاعات مسأله را به خوبی تشخیص ندهند. وقتی مسأله زیربرای دانش آموزان کلاس سوم مطرح شد، آن عدد 747 را در عملیات مسأله دخالت دادند و با آن عدد عبارت های جمع و تفریق و... نوشتند:
«یک هواپیمای بوئینگ 747 با 237 مسافر در فرودگاه نشست و 130 مسافر را پیاده کرد. حالا این هواپیما چند مسافر دارد؟
یا برای دانش آموزان گفته اند که درمسأله بعضی از کلمه ها بسیار مهم است. برای مثال اگر کلمه روی هم را دیدید مسئله مربوط به جمع است و اگر کلمه ی اختلاف را دیدید حتماً باید تفریق کنید.
به همین دلیل در مسأله زیر که در مطالعه ی تیمز (2003) آمده بود، عده ای از از دانش آموزان کلاس چهارم شرکت کننده. در این مطالعه به اشتباه افتادند و مسأله را به جای ضرب، جمع کردند.
«در یک سالن سینما 15 ردیف صندلی وجود دارد. در هر ردیف 19 صندلی قرار دارد. این سالن روی هم چند صندلی دارد؟»
بهتر است این روش های آموزش نادرست را به کار نبریم و به دنبال طرحی برای آموزش حل مسأله به دانش آموزان باشیم.

آموزش حل مسأله

آیا حل مسأله آموزش دادنی است؟ یکی از دلایل فقدان طرحی برای آموزش حل مسأله به دانش آموزان، این است که آموزشگران ریاضی تا چندین سال پیش معتقد بودند که حل مسأله آموزش دادنی نیست بلکه یک هنر یا ویژگی و توانایی است که بعضی از انسانها دارند و بعضی ندارند. بنابراین هیچ کس تلاش برای حل مسأله به دانش آموزان نمی کرد. اما تعداد کسانی که درمورد آموزش حل مسأله تحقیق می کنند بیش تر است.
یکی از افرادی که در مورد چگونگی حل مسأله و آموزش آن تحقیق کرد جرج پولیا است. حاصل کار او در کتاب «چگونه مسأله حل کنیم» منتشر شد. مرحوم احمد آرام این کتاب را ترجمه کرده است. او در مقدمه ی کتاب خود می گوید: «من یک ریاضیدان هستم. متخصص آموزش ریاضی نیستم، اما علاقمندم بدانم چرا من می توانم مسأله ریاضی را حل کنم و دیگران نمی توانند؟ چرا بعضی از دانشجویان مسأله ریاضی را حل می کنند ولی بعضی نمی توانند؟ او همین سؤال ها را دنبال کرد و مدلی برای تفکر حل مسأله و آموزش راهبردها ارائه کرد. پولیا دو حرف اساسی دارد. 1- مدل چهار مرحله ای برای تفکر حل مسأله 2- آموزش راهبردها که البته نکته دوم در آموزش اهمیت بیشتری دارد.

مدل چهار مرحله ای پولیا

فرایند تفکر حل مسأله برای افراد مختلف متفاوت است. پولیا تلاش کرده تفکر حل مسأله را به نوعی مدل سازی کند. او الگویی چهار مرحله ای را مطرح کرده است. در فرایند حل مسأله این چهار مرحله چهار گام طی می شوند تا یک مسأله ریاضی به طور کامل حل شود. مدل چهار مرحله ای او به این مشکل است:
1- فهمیدن مسأله
گام اول حل مسأله فهمیدن آن است. این گام نشان می دهد، مسأله وقتی مسأله است که نکته ای برای فهمیدن داشته باشد. فهمیدن مسئله یعنی تشخیص داده ها و خواسته های آن و درک ارتباط بین آن ها. فهم یک مسأله در واقع بخش اصلی فرایند حل مسأله است. مسأله های پیچیده حل نمی شوند. چون اغلب در فهم آن ها مشکل داریم.
اغلب دانش آموزان در فهمیدن مسأله اشکال دارند. یکی از دلایل آن اشکال در درک مطلب عبارات صورت مسأله است. معلمان می توانند برای طی کردن این گام، سؤال های گوناگونی مطرح کنند به نمونه های زیر توجه کنید:
داده های مسأله چیست؟
خواسته های آن کدامند؟
مسأله را به صورت خلاصه بیان کنید.
مسأله را به زبان و بیان خود توضیح دهید و دوباره تکرار کنید.
مسأله را به صورت نمایشی اجرا کنید.
مسأله را با شکل ها و یا اشیاء مدل سازی کنید.
آیا معنی واژه ها، لغات و اصطلاحات به کار رفته در مسأله را می دانید؟
سؤال ها و توصیه هایی از این دست کمک می کنند، دانش آموز در مورد مسئله بهتر فکر کند و معلمان نیز مطمئن شوند که آن ها مسأله را درک کرده اند.
2- طرح ریزی کردن
در این طرح مسأله از ابعاد متفاوت ریاضی بررسی می شود. یعنی تعیین این که مسأله به کدام یک از شاخه های هندسه، کسر، جبر، و... مربوط است. چگونه می توان آن را مدل سازی کرد؟ کدام روش یا راهبرد برای حل ان مناسب تر است؟ در این مرحله ممکن است مجبور شویم به گام فهمیدن برگردیم و این افت و برگشت تا پیدا کردن یک راه حل مناسب ادامه می یابد.
در آموزش عمومی (ابتدایی – راهنمایی) آن چه بیش تر از همه برای دانش اموزان معنی دارد، تشخیص روش یا راهبرد مناسب برای حل مسئله است. به همین دلیل این گام را به انتخاب راهبرد می شناسیم. راهبرد یعنی یک روش یا راه حل عام که در بسیاری از مسائل کاربرد دارد.
آموزش راهبردهای حل مسأله، در واقع مهم ترین بخش حل مسأله است که برای آموزش هنر حل مسأله راهی به دانش آموزان نشان می دهد و آشکار می سازد.
در ادامه این بحث به توضیح راهبردهای مورد نظر در آموزش عمومی می پردازیم. در واقع بررسی راهبردهای متعدد برای حل این مسأله مهم ترین اقدامی است که دانش آموز برای حل آن انجام می دهد.
3. حل مسأله
در گام سوم، وقتی راهبرد مناسب برای حل مسأله مشخص شد، به حل آن اقدام می کنیم، هنگام حل مسأله ممکن است به این نتیجه برسیم که راهبرد انتخاب شده مناسب نیست و به حل مسأله منجر نمی شود. بنابراین باید به گام دوم برگردیم و راهبرد تغییر دهیم. یا حتی مجبور شویم برای فهمیدن بخش هایی از مسأله به گام اول برگردیم.
حل مسأله صرفاً نوشتن عملیات و عبارت های ریاضی نیست، گاهی با انتخاب راهبرد، رسم شکل و کشیدن یک شکل مناسب مسأله به طور کامل حل می شود و دیگر نیازی به نوشتن عملیات نیست. یا حدس زدن پاسخ مسأله و آزمایش آن، خواسته ی مسأله را مشخص می کند. در حالی که عملیات و راه حل مستقیمی برای رسیدن به جواب ننوشته ایم.
4. نگاه به عقب
گام چهارم را اغلب دانش آموزان و معلمان طی نمی کنند. به عبارت دیگر پیدا کردن پاسخ و حل ریاضی مسأله را پایان کار می دانند در حالی که در فرایند حل مسأله گام نگاه به عقب اهمیت زیادی دارد. این مرحله جلوه ها و معنی های متفاوتی دارد. تفسیر و ترجمه ی جواب ریاضی مسأله در دنیای واقعی، بررسی منطقی بودن پاسخ و این که جواب به دست آمده همان خواسته ی مسأله است یا نه بررسی صحت عملیات انجام شده بررسی مجدد مراحل مسأله، تطبیق شرایط مورد نظر مسأله با پاسخ به دست آمده، بررسی مسأله با یک راهبرد یا راه حل دیگر و در نظر گرفتن سایر حالتها و شرایط برای مسأله، نمونه هایی از کارهایی هستند که می توان در گام آخر انجام داد.

راهبردهای حل مسأله

همان طور که اشاره شد، آموزش راهبردها مهم تر از تأکید به مدل 4 مرحله ای است. در واقع آموزش راهبردها، مهم ترین قسمت آموزش هنر حل مسأله است.
چند نکته:
1- زمانی که آموزش یک راهبرد مورد نظر است، از دانش آموزان می خواهیم، مسأله های داده شده را فقط با همان راهبرد مورد نظر حل کنند تا با آن به طور کامل آشنا شوند. اما با گذاشتن از آموزش راهبردها درهنگام حل مسأله آن ها می توانند از هر راهبردی که مایل هستند مسأله را حل کنند. به این ترتیب، یک مسأله می تواند با راهبردهای متفاوت درکلاس حل شود. در صورتی که این اتفاق درکلاس بیفتد باعث خوش حالی و سربلندی معلم خواهد شد.
2- آموزش راهبرد یعنی فراهم کردن شرایط و موقعیتی که دانش آموز درک کند، راهبرد مورد نظر برای حل مسأله کارآیی دارد.
3- تعداد راهبرد زیاد است اما آموزش تعداد زیادی راهبرد به دانش آموزان طبق تحقیقات انجام شده مناسب نیست. زیرا مانع تفکر و خلاقیت دانش آموز خواهد شد. در این جا چند راهبرد بررسی می شوند:
الف: راهبرد رسم شکل: طبیعی ترین راهبردی که به ذهن دانش آموز می رسد رسم شکل است. بسیاری از مسائل با کشیدن ی شکل مناسب یا مسأله به طول کامل حل یا راه حل آنها آشکار می شود. اغلب معلمان این راهبرد (راه حل) را در حل مسأله ها از دانش آموزان نمی پذیرند به همین دلیل این راهبرد طبیعی کم کم کنار گذاشته می شود. مثال زیرنشان می دهد، چگونه می توان از این راهبرد در حل مسأله ای استفاده کرد.
«در یک مزرعه 20 مرغ وگاو وجود دارد. تعداد پاهای آن ها 56 عدد است. چند مرغ و چند گاو در این مزرعه وجود دارد؟»
این مسأله با استفاده از راهبردهای رسم شکل، با اطلاعات دانش آموزان کلاس دوم دبستان قابل حل است.
ابتدا 20 دایره به جای سرها می کشیم. برای هر کدام 2 خط (2پا) درنظر می گیریم تا این جا می شود 40 پا، 16 پای باقیمانده را با اضافه کردن 2 تا 2 تا رسم می کنیم.
ب) راهبردهای زیر مسأله: مسأله های پیچیده و چند هدفی معمولاً از چند مسأله ساده تشکیل شده اند. گاهی حل یک مسأله و یا زنجیره ای از زیر مسأله ها به حل مسأله اصلی منجر می شوند. تشخیص زیر مسأله ها و حل آنها، راهبرد مهمی برای حل مسأله های ترکیبی است. مسأله زیر با استفاده از این راهبرد حل شده است:
- «رضا 37 عدد گروه جمع کرده است. تعداد گروه های علی 17 تا بیشتر از اوست. این دو نفر روی هم چند گروه جمع کرده اند؟»
این مسأله در واقع از دو مسأله کوچک تشکیل شده است که با حل آن ها می توان پاسخ را پیدا کرد.
تعداد گردوهای علی چند تا است؟
تعدادگردو های رضا و علی روی هم چند تاست؟
پس
تعداد گردو های علی 54=14+37
تعداد گردوهای رضا و علی 91=37+54
در این راهبرد، دانش آموزان باید یاد بگیرند، چگونه زیر مسأله ها را تشخیص دهند. آن ها را جداگانه بنویسد و سپس به حل تک تک آن ها اقدام کنند.
ج) راهبرد حل مسأله ساده تر: گاهی مسأله پیچیدگی هایی دارد که نمی توان آن را به راحتی حل کرد. اما وقتی آن را ساده می کنیم، یا حل و یا روش حل آن ظاهر می شود. وقتی مسأله درحالت ساده تر بررسی شد یا یک الگو یابی می توان آن را به حالت کلی تعمیمی داد. ساده کردن عددها و داده ها نیز بخشی از این راهبرد است. در مسأله زیر با ساده کردن عددها می توان به راه حل نزدیک شد.
«در یک کارخانه، لوله هایی به طول متر تولید می شود. در یک روز 244 عدد لوله تولید شده است. در این روز چند متر لوله تولید شده است؟»
شکل ساده شده ی مسأله چنین است: یک کارخانه لوله هایی به طول 2 متر تولید می کند. اگر 200 عدد لوله تولید شود، چند متر لوله تولید شده است؟ یعنی با تغییر دادن عددها و ساده کردن آن ها، می توان به راه حل مسأله که ضرب است نزدیک شد.
د) راهبرد حذف حالت نامطلوب: وقتی از تمام حالت های ممکن پاسخ یک مسئله و با استفاده از داده ها، فرض ها و اطلاعات مسأله حالت های نامطلوب یکی یکی یا دسته دسته حذف می شوند، خود را به پاسخ نزدیک می کنیم. حذف حالت های نامطلوب، یعنی کنار گذاشتن حالت هایی که با شرایط و فرضیات مسأله تطبیق نداند تا رسیدن به پاسخ و حالت مطلوب که مورد نظر مسأله است. به مثال زیر توجه کنید.
یک بازی دو نفره به این صورت انجام می شود که یک نفر عددی بین 1 تا 100 در ذهن خود مجسم می کند. نفر بعد با سؤال کردن از او، به طوری که فقط پاسخ بلی یا خیر بشنود، باید به عددی دست یابد که در ذهن نفر اول است. سؤال آیا این عدد دو رقمی است مناسب نیست چون اگر پاسخ مثبت باشد، فقط 9 عدد (حالت نامطلوب) حذف می شود و 90 عدد دیگر باقی می ماند.
سؤال آیا این عدد زوج است، مناسب است، چو در هر صورت یعنی از حالت ها حذف می شوند. بهترین سؤال برای شروع این است: آیا این عدد بین 1 تا 50 قرار دارد؟ به این ترتیب نیمی از حالت ها حذف می شوند. اگر پاسخ مثبت بود، سوال بعدی این است که آیا عدد بین 1 تا 25 است؟ به همین ترتیب، با نصف کردن، عددهای نامطلوب کم کم حذف می شوند تا به عدد مورد نظر دست یابیم.

0

مقدمه:

پیچیدگی امر تعلیم و تربیت و نیز دسترسی به حوزه ای از معرفت که ما را علی رغم همه معضلات در رسالتی که بر دوس داریم، راهبر باشد نیاز به پژوهش های علمی دارد. هرچند تاکنون به دلایل عدیده، تحقیقات در آموزش و پرورش ایران، نتوانسته جایگاه اصلی خود را پیدا کند که شاید یکی از اصلی ترین دلایل آن، عدم باور و اعتقاد مدیران به نتایج اینگونه تحقیقات باشد اما به هرحال نمی توان بدون استناد به یافته های تحقیقاتی، پاسخ گوی این همه پرسش در نظام تعلیم و تربیت بود. برخی از کشورها با بهره گیری از نتایج تحقیقات به موفقیت های زیادی دست یافته اند و برخی دیگر در ابتدای راه بوده و لذا با مشکلات فراوانی دست به گریبان هستند و بدین جهت ضرورت یک تحول در اندیشه مربیان و مسؤولان این قبیل کشورها، امرمهمی است که به خوبی احساس می شود و ایران ما نیز به دلیل ساختار عظیم تعلیم و تربیت و جمعیت بالای دانش آموزی از این قاعده مستثنی نمی باشد. امروزه توسعه و رشد، یکی از مهم ترین مباحثی است که توجه کشورهای در حال توسعه را به خود معظوف داشته است. محدودیت منابع، انرژی و نیروی انسانی کارآمد، رقابت فشرده ای میان این کشورها در زمینه دست یابی به راه هایی که بتواند آنان را هرچه سریع تر به سرمنزل مقصود برساند، ایجاد کرده است. برای نیل به هدف مقدس توسعه ((فرهنگ پژوهش در مدارس)) به نظر می رسد که ابتدا باید در نگرش آموزش و پرورش تغییراتی حاصل گردد. بدیهی است که پایه و اساس هر اندیشه ای در آموزش و پرورش بستگی زادبه حمایت دست اندرکاران تعلیم و تربیت آن کشور دارد که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می شود:

1- نقش نظام آموزشی کشور در توسعه فرهنگ پژوهش در مدارس:

آموزش و پرورش باید از نظامی پویا برخوردار باشد. به عبارت دیگر، علم و پژوهش در آن نهادینه شده و پژوهش دانش آموزان، جایگاه و موقعیت واقعی خود را در نظام آموزشی بازیابد. اگر چنین شود حس کنجکاوی و اشتیاق به تحصیل در دانش آموزان تقویت می گردد و استعدادهای بالقوه به بالفعل تبدیل می شود چراکه به فرموده مولای متقیان حضرت علی علیه السلام: ((آموزش در کودکی همچون نقشی برسنگ ماندگار است.))

2- نقش معلمان در توسعه فرهنگ پژوهش درمدارس:

((معلمان، نخستین مشعل‌داران پیشرفت فکری دانش آموزان هستند. معلمان مجرب و بادرک و فهم برای پربار کردن هرچه بیشتر درس، در تمام زندگی به دنبال اندیشه ها و مطالب تازه هستند. آنان به دانش آموزان می آموزند که چگونه علمی فکر کنند.))‌چگونه منطقی بیندیشند، چگونه مشاهده کنند و چگونه مشاهدات خود را منظم نمایند، چگونه حدس بزنند و … معلمان باید بتوانند فعالیت های علمی دانش آموزان را برنامه ریزی و هدایت و روحیه تعاون و هم فکری را در آن ها تقویت کنند. برای نیل به این مهم، معلمین باید خود پژوهشگر باشند و با جان و دل با دانش آموزان مشارکت و همکاری داشته باشند.

3- نقش خانواده در توسعه فرهنگ پژوهش در مدارس:

خانواده به عنوان بستری مناسب که می تواند استعدادهای دانش آموزان را شکوفا سازد، همیشه از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. نقش حمایتی والدین، تشویق ها و همفکری و مساعدت آنان در انجام پژوهش ها می تواند در توسعه فرهنگ پژوهش در بین دانش آموزان نقش به سزایی داشته باشد. در این راستا می توان در آغاز سال تحصیلی، از والدین برای حضور در مدرسه دعوت نمود و آنها را در کم و کیف پژوهش قرار داد. کلاس های آموزش خانواده، می تواند محلی باشد برای آموزش جذاب و لذت بخش روش های تحقیق. از آنجا که جهت انجام پژوهش لازم است تا دانش اموزان در خارج از محیط مدرسه نیز به فعالیت بپردازند لذا همکاری والدین در این زمینه ضروری می باشد.

4- نقش کتابداران و کتابخانه:

کتابدارانی که نیاز دانش آموزان را به خوبی درک کرده و همواره به دنبال کتب جدید می باشند و در مواقع لازم با استفاده از شیوه های نوین کتابداری، دانش آموزان را به مطالعه و پژوهش ترغیب می کنند، نقش به سزایی در توسعه فرهنگ پژوهش در مدارس دارند. نظر به اهمیت موضوع لازم است در انتخاب کتابداران دقت لازم صورت گرفته و متولیان امر با آموزش های مستمر، آنان را در امر یاری رساندن به دانش آموزان همراهی نمایند.

5- نقش تبلیغات:

می توان در مدارس نمایشگاهی از پژوهش های انجام شده برپا کرد و برای اصولی ترین پژوهش ها، جوایزی درنظرگرفت. در سطح مناطق و ادارات کل، پژوهش های نمونه در معرض دید عموم قرار گیرد و از دست اندرکاران آن قدردانی شود. به منظور تشویق نونهالان و کودکان، می توان مسابقه ای بین مدارس ابتدایی و به تفکیک پایه های تحصیلی ترتیب داد و همه دانش آموزان را به شرکت در آن تشویق و ترغیب نمود. تقدیر و تشکر از والدینی که در امر پژوهش و همکاری با فرزندان تلاش مؤثری داشته اند می تواند عامل مهمی در گسترش فرهنگ پژوهش در مدرسه باشد. از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامه های کثیرالانتشار و یا روزنامه های دیواری مدارس، می توان اولویت های پژوهشی را اعلام و جدول زمانی و چگونگی انجام پژوهش را آموزش داد.

نتیجه گیری:

چنانچه آموزش و پرورش قصد توسعه فرهنگ پژوهش در مدارس را دارد باید این فرهنگ را در دوره ابتدایی ایجاد نموده و در دوره های تحصیلی بالاتر آن را بسط و گسترش دهد. متاسفانه در دوره ابتدایی جایگاه پژوهش خالی بوده و در کتب درسی مجالی برای پرداختن به آن پیش بینی نشده است. آموزش و پرورش باید در اولین گام باید تغییراتی را در کتب درسی اعمال نماید تا از این طریق حس کنجکاوی دانش آموزان ارضا شود. در برنامه درسی باید جایی برای پژوهش در نظر گرفته شود و صد البته تنها بر محفوظات تکیه نشود و درصدی نیز به فعالیت های علمی آنان اختصاص یابد.

منابع:

-مجموعه مقالات سمینار آذربایجان توسعه، جلد اول -مجله علوم اجتماعی و انسانی، مجلات رشد نوآموز، معلم، آینده سازان و پیوند -مجموعه مقالات سمپوزیوم جایگاه تربیت در آموزش و پرورش، انتشارات تربیت

0

مقدمه

جهان وارد عصر تازه ای شده است. از نیمه‌های دوم قرن بیستم پایان عمر عصر صنعتی آغاز شد. تحولات پرشتاب علمی تکنولوژیکی موتور محرک این تحول بوده است. نخست با ورود کامپیوتر به سپهر فنی زندگی دگرگون شد، سپس با هم گرایی امواج تحول، حوزه‌ی اطلاعات و ارتباطات کامپیوترها به کمک تکنولوژی ‌های پرتوان با توانمندی‌های تکنولوژی‌های ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیت‌های این دو تکنولوژی پرتوان با توانمندی‌های تکنولوژی و تلویزیون، ترکیب شد و باعث پیدایش عظیم ترین ماشین مصنوع دست انسان گردید. یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوسته ای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون می‌سازد.
امروز در این نقطه از زمان در جایی ایستاده ایم که قادریم قطعه‌های زمان را درکنار هم قرار دهیم و تصویری واضح از آنچه بر ما گذشته و آنچه بدست آورده ایم را نظاره گر باشیم. انشاهایی که زمانی در تفسیر «توانا بود هرکه دانا بود» می‌نوشتیم، لاجرم در اکوسیستم محیطی تبدیل به ذراتی شده که باید برای تداوم بقاء آن را استنشاق کنیم، جمله‌های زیبایی که در مقایسه ی ثروت و علم می‌نوشتیم دیگر خاطره ای عجیب تر از اثبات گردی زمین است چراکه در جایی قرار داریم که علم برای ثروت است. هم اکنون پس از پشت سرگذاشتن صخره‌های پر پیچ و خم عمر، در پایین صخره ای ایستاده ایم که اگر از آن بالا نرویم گرمای خورشید علم و آگاهی را هرگز لمس نخواهیم کرد و ماندن هم مساوی مرگ است.
در این بحران اگر لحظه ای چشم‌ها را ببندیم دیگر هرگز باز نخواهیم کرد. مجسمه‌های یخ زده ای خواهیم بود از جهل، جهل در مقابل دانشی که پشت کوهی‌ها مدت‌هاست درحال فراگیری آنند و ما درسرمای این جهل حتی قدرت بیان دردهایمان را نخواهیم داشت. چگونه می‌توان این صخره ی صاف را درچنین شرایط دشواری پیمود. اولین رمز آن نخوابیدن است، نترسیدن، جسارت و امید به موفقیت و وقوف به این نکته که قرار نیست طنابی از بالا برای نجات بیاندازند، و پی بردن به این امر که در این بحران تعقل، تفکر و تلاش جمعی، تنها راه رهایی است. بلی در عصر ارتباطات و اطلاعات دانایی رمز بقاء است. در این عصر تک تک عناصر جامعه باید مجهز به دانش روز باشند و شاید مقدمتر از هرگروه دیگری هنگام آن است که کسانی که در آموزش و پژوهش مشغولند آستین‌ها را بالا زده و به مدد چراغ جادوئی دانش و پژوهش طلسم دیو جهل را بشکنند. این رسالت تک تک ماست.فناوری اطلاعات و ارتباطات، ضعف‌ها را سریعتر مشخص و قوت‌ها را سریع‌تر رشد می‌دهد. لذا نگرش نوین سیستم آموزشی و پژوهشی از ضرورت‌ها و پیش نیازهای بلامنازع و حیاتی بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش و پژوهش است.
در عصری که فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار توانمندساز اندیشه و در امتداد فکر انسان‌ها هرلحظه در حال تولید و توزیع اطلاعات و برقراری ارتباطات است به نظر می‌رسد رسالت نظام آموزشی، تعلیم و تربیت انسانی است که بتواند با توجه به اطلاعات که در هرلحظه در دست دارد بهترین انتخاب را انجام دهد و از طریق پژوهش‌های قابل اعتماد به بهترین راه‌ها برای توسعه دست یابد.

تعریف ارتباطات

ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که 2300 سال پیش نخستین بار درزمینه ی ارتباط سخن گفت. او در کتاب مطالعه ی معانی بیان (ریطوریقا) که معمولاً آن را مترادف ارتباط می‌دانند؛ در تعریف ارتباط می‌نویسد: ارتباط عبارت است از جستجو برای دست یافتن به کلیه ی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران.(1) ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تأثیر ارتباط جمعی می‌گوید: در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می‌خواهیم با گیرنده ی پیام خود در یک مورد و مسأله ی معین همانندی ایجاد کنیم.
میکی اسمیت در ارائه ی مدل ارتباطی خود تعریفی برای ارتباط آورده که در آن به انتقال حافظه‌ها در ارتباط نیز اشاره شده است. او می‌گوید: ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساس‌ها، حافظه‌ها و فکرها درمیان مردم.
برخی دیگر در تعریف‌های خود از ارتباط، وسایل ارتباطی را مورد توجه قرار داده اند، انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط، تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است.
منظور از ارتباط، روزنامه‌ها، نشریات، مجلات، کتاب‌ها، رادیو، تلویزیون، آگهی، ارتباطات دور و تلفن، تلگراف، کابل‌های زیر دریایی و پست است. هم چنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیت‌های فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیام‌ها و نتایج و آثار آن را در بر می‌گیرد.

جایگاه اطلاعات و ارتباطات

اطلاعات وارتباطات در عصر کنونی تأثیرات شگرف و بی مانندی را پدید آورده اند. این تأثیرات به گونه ای مشخص در صنایع اطلاعاتی و ارتباطی که به منظور مهار جریان اطلاعات و نیز استفاده ی هرچه بهتر از آن برای مقاصد گوناگون به وجود آمده است، کاملاً مشهود است. نوآوری‌ها و اختراعات دانشمندان در دوران کنونی حاصل همین تکنولوژی‌های نوین جمع آوری، انباشت و اشاعه ی اطلاعات علمی و فنی است. ابزارها و وسایلی که به هر طریق موجب تولید، انباشت، پردازش و اشاعه ی اطلاعات شود، تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی نامیده می‌شوند. تمام ابزارها و وسایلی که در تولید، آماده سازی و انتقال اطلاعات نقش دارند، اعم از وسایل دستی ساده ی یک کتابخانه تا وسایل پیچیده و پیشرفته ی یک مرکز اطلاع رسانی، تکنولوژی اطلاع رسانی می‌خوانند.
بر این مبناء هر رسانه ای که قابلیت انتقال و جابجایی اطلاعات از یک نقطه به نقطه ی دیگر داشته باشد و هدف آن برقراری ارتباط باشد، در قلمرو تکنولوژی ارتباطات قرار می‌گیرد. بدین ترتیب تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی به گونه ای باهم درآمیخته اند که مجزا کردن آن‌ها بسیار دشوار است. در حقیقت هر دو، هدف مترقی را دنبال می‌کنند که همان اشاعه ی اطلاعات در میان مردم است. سیر تحول و پیشرفت این دستاوردها در زمین تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی را می‌توان در جدول ذیل مرور کرد:
جدول 1: سالشمار رسانه‌های اطلاعاتی و ارتباطی 2
وقایع و نوآوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی سالشمار
دوره ی کرومانیون، دوره ی فرضی وجود زبان35000 ق. م.
نوشته‌های سومریان بر لوحه‌های گلی4000
چاپ کتاب در چین600 ب. م
چاپ انجیل به وسیله ی گوتنبرگ1453
تکمیل تلگراف به وسیله ی ساموئل مورس1853
شکل گیری اولین آژانس خبری با نام آسوشیتدپرس1848
تکمیل تلفن به وسیله ی الکساندر گراهام بل1876
ساخت تلگراف بی سیم به وسیله ی مارکونی1895
ثبت اختراع لامپ دوربین تلویزیونی توسط زوریکین1923
ساخت اولین کامپیوتر الکترونیکی در امریکا1942
شروع کار تلویزیون کابلی1950
ساخته شدن اولین تلویزیون رنگی1954
پرتاب اولین ماهواره ی شوروی موسوم به اسپوتنیک به فضا1957
پرتاب ماهواره ی تلویزیونی آمریکا موسوم به تله استار به فضا1962
انتشار وال استریت ژورنال از طریق ماهواره1975
عرضه ی کامپیوترهای خانگی ارزانتر از 500 دلار1980
بدین ترتیب تکوین دنیای جدید قبل از هر چیز مدیون دستاوردهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی است. محور اصلی این فنون، امروزه کامپیوتر و ابزارهای ارتباطات راه دور است. کامپیوتر اساساً کار پردازش و انباشت اطلاعات را انجام می‌دهد و ارتباطات راه دور، امکان پخش و توزیع این اطلاعات را در سطح وسیعی فراهم می‌سازد1
تکنولوژی‌های اطلاعاتی به مدد ابزارهای ارتباطی، رسالت خود را که همان جابجایی و انتقال اطلاعات است انجام می‌دهند.
عصر حاضر را به واسطه ی بهره گیری ازتکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، عصر اطلاعات و ارتباطات نام نهاده اند. در این دوران، افراد و جوامع به طور مستمر با یکدیگر ارتباط دارند و جهان به شکل یکپارچه درآمده و به دهکده ی جهانی تبدیل شده است. در این دهکده ی جهانی این ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی به کمک پژوهشگران آمده اند تا پژوهش را که در دید بعضی از مردم مسأله ی اسرارآمیزی است راحت تر نمایند. قرن بیست و یکم آغاز عصر جدیدی از انقلاب تکنولوژی و عرضه نوآوری‌ها است که از هم اکنون یک نوع رقابت تنگاتنگ و جنگ و ستیز در میان صاحبان قدرت و علم به چشم می‌خورد و هرکس سعی دارد جایگاه بخصوصی را در این دوران برای معرفی خود بیابد. پس بر ماست که از این فرصت استفاده نموده و از این ضیافت که سفره اش را به روی همه گشوده اند استفاده نمائیم.
کارشناسان معتقدند که تکنولوژی ارتباطات از پتانسیل لازم برای توسعه ی کشورهای درحال توسعه برخوردار است، اما به صراحت اعلام داشته اند که به هر میزان سرمایه در این راه صرف شود احتمال پر کردن شکاف میان کشورهای در حال توسعه غیرممکن می‌نماید. دانشمندان معتقدند که دولت‌ها باید در خصوص روش‌های به کار گرفته شده در رفع شکاف، تجدید نظر کنند و به راه‌هایی فراتر از سرمایه گذاری مالی بیندیشند، راه‌هایی همچون سرمایه گذاری‌های فکری و پژوهشی.
پرسش اساسی
آنچه از وضعیت موجود در درک مفاهیم اجرایی فناوری ارتباطات و اطلاعات احساس می‌شود مبانی تغییرات و دگرگونی‌هایی است که در سطح جهانی در فناوری مزبور به وقوع پیوسته، به نحوی که به چالش محیطی و تغییرات، منجر شده است. این که روز به روز پژوهش و یادگیری‌ها برحسب سیستم‌های ارتباطی نوین شکل می‌گیرد موضوعی غیر قابل انکار است.
پس در جهان امروز که به مرور از سواد اطلاعاتی و عوالم دیجیتالی سخن می‌رود، طبیعی است که اندیشه ی نوینی در تفکر پژوهشگران کشور رسوخ یابد که به این قرار است: «آیا استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات در پژوهش لازم است یا نه؟»
استفاده از فناوری ارتباطات ارزش افزوده ای را ایجاد می‌کند که ناشی از دانش و آفرینش‌ها و پژوهش‌های فکری است و در اثر این ارزش افزوده ی خلق شده، کشور در قلمروهای گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به بیرون از مرزهای جغرافیایی سوق داده می‌شوند. مقوله ارزش افزایی نیازمند بازخوانی و تأکید بر تربیت نیروی انسانی در حوزه ارتباطات و اطلاعات است. نیروی انسانی که با پژوهش خود توسعه و کاربری این فناوری را بسط می‌دهد.
پژوهش پیش نیاز توسعه
پژوهش پدیده ای راهبردی است و متناسب با شأن خودش باید با آن برخورد شود. پژوهش برای دستیابی به مبانی علمی، گسترش مرزهای دانش و افزایش درک بشری از پدیده‌های هستی و مبانی آن است که در قالب تحقیقات بنیادی از آن یاد می‌شود. اما اگر این یافته‌ها جهت دار شوند و در راستای رفع نیازها از آن بهره گرفته شود، تحقیقات ماهیت «کاربردی» پیدا می‌کنند. وقتی یافته‌های یک پژوهش به افزایش خواهی یک پدیده می‌پردازند تحقیقات، «توسعه ای» می‌شوند. پژوهش دارای دو محیط داخلی و خارجی است. در محیط داخلی پژوهش، پنج بعد اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد و بعد خارجی نیز به همین گونه است. اثبات این مطلب نشان می‌دهد که پژوهش یک پدیده ی استراتژیک است.
مقوله‌های اقتصادی از قبیل اعتبارهای پژوهشی، بنای مراکز تحقیقاتی، تجهیزات و منابع انسانی از مؤلفه‌های اقتصادی در محیط داخلی پژوهش هستند. اثربخشی پژوهش بر اقتصاد ملی هم مطرح است و ما در محیط خارجی، مقوله‌هایی مانند اثربخشی یافته‌ها و اثر اجرای یافته‌های پژوهشی بر تولید ملی را شاهد هستیم. در بعد اجتماعی، پژوهشگران، واحدهای پژوهشی، انجمن‌های علمی، مجله‌ها و مدیریت با نحوه ی برقراری ارتباط بین اجزاء، محیط داخلی پژوهش را تشکیل می‌دهند. از نظر فرهنگی، ما مؤلفه‌هایی در درون پژوهش داریم، مانند اولویت‌های پژوهشی، تحقیقات بنیادی - کاربردی، توسعه ای، نحوه ی تصویب پروژه‌ها و... همه این‌ها بر اثر دانش‌های موجود دگرگون می‌شود، فناوری ارتباطات و اطلاعات انقلابی است که بر تمام این ابعاد اثر می‌گذارد و می‌تواند برای ما هم فرصت باشد هم تهدید. فرصت این که با بهره گیری از این فناوری، فاصله پژوهشی خود را با سایر کشورها کم‌تر نمائیم و تهدید این که اگر زودتر نجنبیم از گردونه ی علم و دانش و توسعه دور خواهیم شد. رشد بسیار سریع ارتباطات در نیمه ی قرن بیستم، تقاضای روزافزون برای دستیابی به دانش و شناخت بیشتر مراحل و اثرات ارتباطات را منجر شده است و تعداد زیادی از محققان پا به عرصه ی وجود گذارده اند که چه بسا با استفاده از این فناوری ارتباطات می‌توانند راه‌های طولانی جستجو را کوتاه تر نمایند.
بسیاری از طرح‌های تحقیقاتی اجرا می‌شوند بی آنکه نتیجه ای ببار آورند، زیرا چیزی جزء تکرار آنچه دانشمندان دیگر قبلاً کرده اند نیست، فقط مصالح و منابع فکری بسیاری ضایع شده است. علت آن نبود ارتباط مؤثر است که این مشکل را فناوری ارتباطات می‌تواند حل نماید.
طرح‌های راهبردی گسترش کاربرد فناوری ارتباطات و اطلاعات

طرح‌های راهبردی گسترش کاربرد فناوری ارتباطات و اطلاعات در پژوهش و توسعه ی مهارت دیجیتالی
گسترش فناوری ارتباطات و اطلاعات از جمله عواملی است که در تعاریف مختلف جهانی شدن نیز مطرح گردیده است. تأکید بر افزایش بی سابقه ارتباطات و برخوردهای اقتصادی به اجتماعی و فرهنگی، ویژگی اکثر تعاریف جهانی شدن است. تقریباً در همه ی آثار مربوط به جهانی شدن، حجم بسیار زیاد ارتباطات درسطوح و عرصه‌های مختلف جهانی، ویژگی فرآیند مورد نظر عنوان شده است، تا جایی که ظهور صنعت ارتباطات و رسانه‌های ارتباط جمعی از بسیاری جهات منشاء ظهور جهانی شدن به معنای امروزین آن شده است. حال این مقوله جهانی می‌تواند به عنوان یک طرح راهبردی به‌طور مؤثر در پژوهش نقش ایفاء کند، اما برای این امر نیاز به زمینه سازی در امر توسعه ی مهارت‌ها دارد. در این خصوص طرح‌های عملیاتی ذیل جهت پربار شدن امر پژوهش پیشنهاد می‌گردد:
ایجاد زیرساخت و توسعه‌ی شبکه‌های مجازی محلی: که ساختار خرد آن عبارت است از: تهیه سخت افزارهای زیر ساخت و توسعه ی شبکه ی مجازی محلی، خرید نرم افزار و راه اندازی و نصب سرورهای شبکه، اجرای طرح آزمایشی پژوهشکده‌های الکترونیکی.
مدیریت شبکه: ساختار خرد آن عبارت است از: تهیه نرم افزارهای مدیریتی جهت مدیریت شبکه و کنترل خطوط.
امنیت شبکه: ساختار خرد آن منوط به اجرای طرح مطالعاتی و تأیید نهایی آن ارزیابی شده که بر این قرار است: تجهیزات امنیت شبکه در مرکز و مراکز استان‌ها و آموزش نیروی انسانی و پیاده سازی سیستم امنیت شبکه در سطح مراکز مناطق و پژوهشکده‌ها.
مقررات: ساختار خرد آن مبتنی بر مطالعه و بازنگری قوانین موجود و ارائه راهکار تدوین اساسنامه شبکه‌های پژوهشی.
محتوا: ساختار خرد آن مشتمل بر توسعه ی شبکه‌های پژوهشی پایگاه اطلاعاتی فرهنگی، علمی، آموزشی و پژوهشی استانی، منطقه ای و قرار دادن آن در دسترس کاربران.
آموزش کاربرد کامپیوتر: که نیازمند نیازسنجی پژوهشی و آزمون‌های مهارتی می‌باشد.
آموزش تولید محتوای الکترونیکی: ساختار خرد آن مشتمل بر تربیت کارشناسان ارشد در استفاده از کامپیوتر در امور پژوهشی است.

منابع و مأخذ

* عبدالحسین آذرنگ سیاست اطلاع رسانی و تکنولوژی اطلاعاتی اطلاعات و ارتباطات، (‌تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1370)‌، ص 110.
* ارتباط شناسی، ارتباطات انسانی، تألیف مهدی محسنیان راد (‌نشر سروش)، ص 43.
* سالشمار رسانه‌های ارتباطی، (‌رسانه 2 بهار 1370)، ص 65.
* معتمدنژاد، 1356، ص 36، وسایل ارتباط جمعی (‌تهران دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی)‌.
* نشریه رسانه، سال چهارم، شماره 18، زمستان 1381، مهندس مصطفی امین منصور (دبیر شورای تحقیقات و فناوری وزارت علوم)‌.
* ا. ای میخائیلوف و آر. اس. گیلیاروسکی. اطلاع رسانی جزء حیاتی پژوهش علمی (نشریه فنی مراکز مدارک علمی دوره اول شماره دوم 1381)‌.

0

هیج پدری به هنگام صبح بیدار نمی شود تا زندگی فرزندش را تیره سازد. هیچ مادری با خود نمی گوید «امروز اگر فرصتی پیش بیاید بر فرزندم داد خواهم زد و یا او را تحقیر خواهم کرد». با این وجود باز هم جنگ و جدال در می گیرد. برای اجتناب از این وضع ناخواسته، توجه به این نکات ضروری است.

صبح بخیر
مادرهرگز نباید کودک محصل خود را صبح ها از خواب بیدار کند. کودک از اینکه مادر هر روز صبح به اطاق او بیاید و پتو را از روی او بکشد و بگوید «یالا بلند شو مگر نمی بینی که دیرت شده» نفرت دارد. اگر کودک با صدای ساعت زنگدار بیدار شود بهتر است تا با صدای مادر زنگدار بیدار شود. بهترین هدیه برای فرزند محصلمان یک ساعت زنگدار است که روی آن با حروف درشت نوشته شده باشد: «حالا می توانی رئیس خودت باشی»
صبحانه بدون استرس
هنگام صرف صبحانه موقع مناسبی برای آموزش اصول اخلاقی و آداب معاشرت نیست. صبحانه بایستی در یک جو خوشایند صرف شود. هرگونه بگومگو با کودک که اغلب خواب آلوده و بدخلق است، می تواند به اوقات تلخی منجر شود.استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید و تحت تمام شرایط بایستی مؤدبانه باکودک صحبت کرد.
پول توجیبی
پول توجیبی، مخارج روزانه کودک است نه اهرم فشار علیه او. والدین نبایستی هنگام عصبانیت پول توجیبی کودک را قطع کنند و هنگام خوشحالی بی جهت مقدار آن را زیاد کنند. مقدار پول توجیبی نیز بایستی بر مبنای توان مالی خانواده ونیازهای سنی کودک تعیین شود.
لباس پوشیدن
کودکان وقتی به مدرسه می روند، نباید لباسهای گران قیمت پوشیده باشند تا مدام نگران تمیز نگه داشتن آن باشند. کودک بایستی آزاد باشد تا بدود،‌ بپرد، توپ بازی کند و این موارد بر تمیز ماندن لباسهای او ارجحیت دارد. به جای ایراد موعظه در مورد پاکیزگی، بهتر است چند دست لباس ارزان قیمت و بادوام برای فرزندمان تهیه کنیم تا از این طریق سلامت روانی اش را نیز بیشتر تأمین نماییم.
عجله نکنید
وقتی به کودک فشار می آورید که عجله کند، او بیش از پیش وقت را هدر می دهد. ضمن اینکه،‌عجله معمولاً باعث می شود تا کودک وسایل شخصی خود را در منزل جابگذارد. بهترین کار در اینگونه مواقع این است که اشیای فراموش شده را بدون متهم کردن کودک به فراموشکاری و عدم مسئولیت به او بدهیم.همیشه باید محدودیت زمانی را به اطلاع کودک برسانیم و او را تنها بگذاریم تا خودش تلاش کند و کارهایش را بموقع انجام دهد.
بازگشت از مدرسه
هنگام بازگشت کودک از مدرسه بهتر است مادر در خانه باشد و به محض ورود کودک به او خوشامد بگوید. جملاتی که حاکی از درک والدین از مشقتهایی است که کودک در مدرسه متحمل شده، می تواند بسیار ارزشمند باشد. از جمله «قیافه ات نشان می دهد که روز سختی را پشت سر گذاشته ای، خوب حالا بیا کمی استراحت کن». وقتی مادر نمی تواند شخصاً در منزل باشد تا به کودکش خوشامد بگوید. می تواند برای او پیغام کتبی یا شفاهی از طریق نوار ضبط صوت بگذارد.
تکالیف مدرسه
انجام تکالیف مدرسه صرفاً در قلمرو مسؤولیت کودک است. والدین نباید تکالیف را مورد رسیدگی قرار دهند. مگر زمانی که خود کودک تقاضا کند. اگر والدین درگیر در تکالیف مدرسه کودک شوند، هرگز نخواهند توانست خود را از این مخمصه نجات دهند. ارزش اصلی تکالیف مدرسه در این است که تجربه مستقل کارکردن را به کودک می دهد. در ضمن کودک بایستی اول تکالیفش را انجام دهد و بعد بازی کند، نه آنکه به او اجازه دهند، اول بازی کند و قول بدهد که تکالیفش را بعداً انجام دهد.
تعریف و تمجید
تعریف و تمجید از کودک فقط باید با تلاشها و کارهای موفقیت آمیز او سر و کار داشته باشد، نه با صفات شخصی او. مثلاً وقتی کودک تکلیف مدرسه خود را با خطی زیبا می نویسد، باید بگوییم «خط تو چقدر زیبا به نظر می رسد.» نه اینکه بگوییم «تو چقدر بچه خوبی هستی.» در حقیقت گفتار تمجید آمیز بایستی تصویری واقعی از اعمال خوب و پسندیده کودک ارائه دهد.
وقت خواب
در بسیاری از خانواده ها موقع خواب زمان ستیز بین والدین و فرزندان است. کودکان میخواهند بیشتر بیدار بمانند و والدین خواستار خوابیدن هر چه زودتر آنها هستند. کودکان قبل از خواب نیاز دارند که والدین در کنار آنها باشند و به نحوی محبت آمیز با آنها سخن بگویند. این تماسهای صمیمانه کودک را از اضطراب رها می سازد و او را به خواب خوشی فرو می برد.

منبع: واحد مرکزی خبر

0

وقتی تصمیم می گیرید که صاحب فرزند شوید، در واقع مسئولیت سنگین و بلندمدت تربیت او را پذیرفته اید. تربیت به معنی تعلیم دادن و پروراندن است. وقتی فرزندان خود را تربیت می کنید، به آنها می آموزید چگونه رفتار کنند. یعنی شما با قانونگذاری و اعمال انضباط به آنها کمک می کنید تا تکلیف خود را بدانند. این مسأله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش می دهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند احساس کنند والدینشان از آنان راضی هستند با ارائه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقاء بهداشت روان کودک و اطرافیان برداشته می شود.

کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. چنانچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود، کودک آن را نمی پذیرد. یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته ای برقرار نماید. در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبرو خواهیم شد. اگر والدین از روش های صحیح تربیتی آگاه باشند، با تمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد یافت و در تربیت فرزندشان موفق تر خواهند بود. آنچه در زیر می آید، برخی اصول تربیتی است که برای آشنایی مقدماتی مطرح می شود:
ممکن است در کوتاه مدت انتظار پیشرفت زیادی نداشته باشید. موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن به دست نمی آید و آنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمادگی ندارند. آموزش نیاز به وقت، حوصله و موقعیت شناسی دارد. اگر والدین در این کار پشتکار نداشته باشند، خسته و بی حوصله شوند یا از کوره در روند، احترام خود را نزد فرزندان از دست خواهند داد. در این صورت فرزندان به خواسته های آنها بی توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها نخواهند دانست. تربیت مسئولیتی یک روزه نیست، آرامش، پایداری و مقاومت می خواهد و تا زمانی که یک اصل تربیتی حاصل شود، فرزند شما بارها اشتباه خواهد کرد. بنابراین در کوتاه مدت نمی توان انتظار پیشرفت زیادی داشت.توقع خود را کم کنید و پیشرفت های کوچک را نیز در نظر بگیرید.
کودکان و والدینی که از هر نظر کامل و بی عیب باشند وجود ندارند. فرزندان همیشه آنگونه که والدین توقع دارند عمل نمی کنند. مشکلات کودکان معمولاً یک شبه حل نمی شود و تغییرات در کودکان و بالغین تدریجی، آرام و مرحله به مرحله صورت می گیرد. برخی والدین وقتی در تغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی خورند، به سرعت آشفته و نا امید می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. حال آنکه باید به پیشرفت های کوچک و تدریجی فرزندشان توجه نمایند زیرا کلید پیشرفت های بزرگ، تشویق پیشرفت های کوچک است.
در هر زمان تنها روی یک مشکل تمرکز نمایید. فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را با هم اصلاح نمایید، هرگز موفق نخواهید شد. برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به نوبت به مشکل دیگری بپردازید. هدفتان را با کلمات ساده ای که برای کودک قابل فهم باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقاً چه انتظاری از او دارید، مثلا: می خواهم قبل از آمدن سر سفره دستهایت را صابون بزنی! سپس به پیشرفت های هر چند کوچک کودک در راه اصلاح رفتارش دقت نمایید، مثلا: قبلاً اصلاً صابون نمی زده و حالا یک مرتبه صابون زده است، هر چند توقع ما چهار مرتبه صابون در روز باشد و با واکنشهای مثبت و تحسین آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند است.
با دید مثبت نگاه کنید و هرگز از تحسین کودکتان غافل نباشید. تحسین کودک بسیار ارزشمند است. کودکان در هر مرحله سنی که باشند تمایل دارند والدین آنها را بپسندند و از آنها راضی باشند. کودک نمی داند کدام رفتار مناسب و کدام نامناسب است. او هر رفتاری را که با واکنش والدین روبرو شود یا او را به هدف برساند مثبت تلقی کرده و تکرار خواهد نمود. تصور نکنید داشتن رفتار مناسب امری بدیهی و از وظایف فرزند شماست و یا رفتارهای فوق العاده است. این طرز تفکر باعث می شود پرتوقع شوید، نسبت به رفتارهای مناسب فرزندتان بی اعتنا گردید و تنها به رفتارهای نامناسب و منفی او توجه نمایید. مسلماً به جز رفتارهایی که شما را ناراحت می کند، رفتارهای مناسب و مثبت زیادی نیز در فرزند شما وجود دارد.
اگر شما هر رفتار مناسب را مثبت تلقی کنید و با واکنشی تأیید کننده به فرزندتان نشان دهید که از کدام رفتارش راضی هستید، کودک سعی می کند با تکرار آن رضایت بیشتر شما را به دست آورد. نشان دادن نارضایتی از رفتارهای نامناسب تنها زمانی مؤثر خواهد بود که قبل از آن فرزندتان را به دلیل رفتارهای مناسبش تشویق کرده باشید. اهدافی را که در نظر دارید، با نیازهای کودکتان منطبق نمایید. اهداف خود را متناسب با سن، شخصیت، توانایی، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین نمایید. همه کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابهی نمی شوند و میزان آموزش پذیری آنها نیز به یک میزان نیست. با توجه به این که همه افراد یک جور نیستند و موقعیت ها نیز متفاوت است. یک راه حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارد. راه حلی که امروز در مورد فرزندتان مؤثر است، ممکن است فردا تأثیرش را از دست بدهد یا روشی که برای یکی از کودکانتان جواب می دهد، شاید برای دیگری بی فایده باشد. اگر حوصله کنید می توانید حتی روش های ابتکاری و مؤثرتری خلق نمایید که بنا به شرایط خاص شما طراحی شده باشد.
مادران، پدران، لطفا هماهنگ عمل کنید. موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است. پیش از هر اقدامی، رفتارهایی را که می خواهید اصلاح کنید، دقیقاً مشخص نمایید و برای رفع آن برنامه ای هماهنگ طراحی کنید. شما و همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودکتان اتفاق نظر داشته باشید. وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید، هر دو هماهنگ و یکسان عمل کنید.

روزنامه ابرار