امروز جمعه 31 فروردین 1403 http://t24.cloob24.com
0

1- املا به صورت گروهی. به این شکل که بچه‌ها را به گروه‌های 5 یا 6 نفره تقسیم می‌کنیم و در هر گروه، هر خط را یک نفر از گروه می‌نویسد و در انتها نمره گروهی می‌دهیم و آن املا در پوشه کار گروه‌ها قرار می‌گیرد.

2- هر گروه یک متن املا با کمک تمام اعضای گروه خود می‌نویسد و ما املای همه گروه‌ها را جمع‌آوری کرده و می‌خوانیم و سپس یا بهترین متن دیکته را به کل کلاس می‌گوییم و یا از هر گروه یک پاراگراف انتخاب کرده و دیکته تلفیقی تهیه کرده و به کل کلاس، دیکته می‌گوییم. در این صورت متن دیکته را بچه‌ها انتخاب کرده‌اند.

3- بچه‌ها را گروه‌بندی می‌کنیم و سپس هر گروه متن دیکته‌ای را می‌نویسد و برای گروه دیگر می‌خواند تا آن گروه بنویسند. دیکته گروه به گروه نام دیگر این دیکته است.

4- در روش دیگر، باز بچه‌ها به گروه‌های 5 یا 6 نفره تقسیم می‌شوند. 10 کلمه مهم از درس انتخاب می‌کنیم و از بچه‌ها در گروه‌ها می‌خواهیم که هر کدام جمله‌ای را در ارتباط با درس بنویسند و از کلمات مهم مورد نظر استفاده کنند و هر گروه جملات خود را کنار هم گذاشته و یک متن کوتاه و زیبا بسازد.

5- در مواقعی که شاگردی ضعیف است و در املا پیشرفت چندانی ندارد، می‌توان در هنگام دیکته دانش‌آموز ضعیف را کنار دانش‌آموز قوی نشاند تا بعضی از لغات را که برایش مشکل است، با مشورت بنویسد. در نتیجه دانش‌آموز ضعیف، هم آن لغت را به خوبی به ذهن می‌سپارد و هم با افت نمره به طور مکرر مواجه نمی‌شود. البته این روش نباید به طور تکرار و همیشگی باشد.

6- در هنگام تصحیح کردن املا، معلم صحیح لغات را نمی‌نویسد و دانش‌آموزان خودشان درست لغات را از کتاب پیدا می‌کنند و بعد ما به آن املا نمره می‌دهیم. یعنی، ابتدا دور کلمات اشتباه خط می‌کشیم و صحیح آن را بچه‌ها می‌نویسند و ما به صحیح نوشتن آنها نمره می‌دهیم.

7- روش دیگر این است که معلم بهتر است متن دیکته را قبل از املا برای بچه‌ها بخواند، ولی بچه‌ها چیزی ننویسند و تنها گوش دهند.

8- بعد از املا هم باید متن مجدداً خوانده شود، یعنی در هر املا کل متن باید سه بار خوانده شود.

9- در صورت دیگر املا، می‌توان شفاهی دیکته را خواند و بچه‌ها لغات مهم آن را هجی کنند و در هوا بنویسند.

10- نوع دیگر املا می‌تواند چنین باشد که شاگرد پشت سری کلمات را روی پشت فرد جلویی بنویسد و شاگرد جلویی از روش حرکت انگشتی فرد عقبی بتواند لغات را بفهمد و بنویسد که این یک نوع بازی و املا است.

11- در روش دیگر به بچه‌ها می‌گوییم روزنامه با خود به کلاس بیاورند و لغات را ببرند و از لغات بریده شده یک بند املا برای ما درست کنند و بر روی ورقه بچسبانند. یا این روش می‌تواند به صورت گروهی هم صورت گیرد.

12- می‌توان املایی را به صورت پلی‌کپی بدون نقطه، بدون تشدید و یا به صورت لغات ناقص به دانش‌آموزان داد تا آنان در جای مناسب نقطه بگذارند و یا تشدید قرار دهند یا لغات ناقص را کامل کنند.

13- می‌توان دیکته را به صورت لغات صحیح و غلط در کنار هم قرار داد تا بچه‌ها کلمه غلط را خط بزنند.

14- روش دیگر املا می‌تواند به صورت تصویری باشد. یعنی، شکل را به دانش‌آموزان بدهیم تا آنان املای صحیح آن را بنویسند.

15- املای تقویت حافظه: بدین صورت که معلم متنی را روی تخته می‌نویسد و سپس متن را برای دانش‌آموزان می‌خواند و سپس روی نوشته‌هایش روی تخته پرده می‌کشد و بچه‌ها باید هر آنچه از متن فهمیده‌اند را بنویسند. سپس معلم پرده را از تخته برمی‌دارد و بچه‌ها متن خود را با متن تخته مقایسه می‌کنند و به خود امتیاز می‌دهند.

16- روش دیگر، می‌تواند استفاده از آینه باشد که کلمات را بر عکس بنویسیم و بچه‌ها با آینه درست آن را بنویسند و یا صحیح آن را بخوانند.

17- دیکته آبکی: روش دیگر، استفاده از آب و محیط حیاط مدرسه است. بدین ترتیب که بچه‌ها به صورت انفرادی و یا گروهی با خود آب‌پاش به مدرسه می‌آورند و با آب دیکته را روی زمین بنویسند و گروهی نوشته‌های خود را تصحیح کنند.

18- روش دیگر در تصحیح املا این است که دانش‌آموزان با اشتباهات خود جمله بسازند و یا دیکته به صورت جمله‌سازی از لغات مهم درس باشد.

19- کلمات مهم یا مشکل درس را روی پارچه بنویسند و سپس با خمیر و یا نخ و سوزن کلمات را بسازند و یا بدوزند که در این صورت املا با هنر و بازی توأمان می‌شود (یادگیری تلفیقی)

20- دانش‌آموزان از اشتباهات خود در املا کلمات هم‌خانواده، متضاد و یا هم معنا بنویسند.

21- برای آشنایی دانش‌آموزان با انواع صداها و لهجه‌ها در هنگام دیکته گفتن و از این که بچه‌ها تنها به صدا و لحن معلم خود خو نگیرند، معلم می‌تواند از اطرافیان خود بخواهد تا متن املا را بر روی نوار بخوانند و صدای خود را ضبط کنند و سپس آن متن را به کلاس بیاورد و بچه‌ها از روی آن نوار دیکته بنویسند و در هنگام ارزشیابی پایانی و یا هر زمان دیگر بچه‌ها دچار مشکل نشوند.

22- همکاران معلم می‌توانند در املاهای کلاسی جای خود را تعویض کنند و به بچه‌های کلاس‌های دیگر املا بگویند تا بچه‌ها با انواع صداها و لحن‌ و گویش در دیکته آشنا شوند.

23- دانش‌آموزان می‌توانند به والدین خود دیکته بگویند و والدین در املای خود چند کلمه را اشتباه بنویسند تا بچه‌ها آنها را تصحیح کنند و به پدر و مادر خود نمره دهند.

24- بچه‌ها می‌توانند به معلم خود دیکته بگویند. هر گروه یک پاراگراف به معلم بگوید و در انتها گروه‌ها ورقه‌ معلم را تصحیح کنند و یا هر گروه پاراگراف مخصوص به خود را صحیح کند. البته بهتر است معلم چند کلمه را عمداً اشتباه بنویسد.

25- برای والدین بی‌سواد، فرزند می‌تواند صدای خود را ضبط کند و از روی صدای خود به خودش دیکته بگوید یعنی صدای ضبط شده خود را جایگزین صدای اولیای خود که بی سواد هستند، نماید.

26- یکی دیگر از روش‌ها برای تصحیح املا این است که می‌توان املا را به بچه‌ها داد تا تصحیح کنند، ولی در نهایت نمره نهایی را معلم بدهد و یا دانش‌آموزان تصحیح کننده با مداد کنار دفتر فرد، نمره بگذارند و بعد معلم، نمره خود را با نمره‌ای که دانش‌آموزان داده مقایسه کند.

27- معلم لغاتی را بر روی مقوا می‌نویسد و مقوا را به تخته نصب می‌کند و زمان کوتاهی وقت می‌دهد تا دانش‌آموزان کلمات را به دقت نگاه کنند و سپس مقوا را جمع می‌کند. در این جا بچه‌ها هر آنچه از لغات در ذهنشان مانده است را می‌نویسند و ما لغات و کلمات آنان را تصحیح می‌کنیم تا دقت آنان سنجیده شود.

28- دانش‌آموزان املا را در هوا بنویسند و ما هم در هوا تصحیح کنیم نه با قلم و روی کاغذ.
29- روش دیگر املا که همراه با بازی هم است، این است که دانش‌آموزان با گچ روی زمین مدرسه و حیاط مدرسه دیکته بنویسند و سپس حیاط را دسته‌جمعی بشویند تا آثار گچ حیاط مدرسه را کثیف نکند.

30- معلم می‌تواند املا را بر روی چندین کارت بنویسد و این کارت‌ها بین گروه‌ها تقسیم شود تا تمام گروه‌ها کارت را ببیند و سپس کارت‌ها را جمع کرده و از روی آنها دیکته بگوید.
لازم به تذکر است که روش‌های املا که به عنوان نمونه بیان گردید را نباید به عنوان روش واحد تلقی کرد. اگر هر روشی بیشتر از اندازه استفاده گردد، ارزش آموزشی خود را از دست می‌دهد. لذا اگر معلم بنا به ضرورت و در نظر گرفتن تنوع، روش‌های متنوع املا را به کار گیرد نتیجه مفیدی عاید دانش‌آموزان خواهد شد.

0

توصیف وضع موجود

در اوایل سال تحصیلی متوجه شدم که یک نفر از دانش آموزانم از لحاظ اخلاقی مشکل دارد و پرخاشگری می کند و حالت نشاط و شادی از را زنگ ورزش گرفته است و مرتب با کوچکترین حرکتی و جر بحث می کرد. احساس کردم با این روش دانش آموزان دیگر رنج می برند و نمی توانند به راحتی و شادابی ورزش کنند و باید فکری کنم با که هر روش ممکن جلوی پرخاشگری این دانش آموز گرفته شود تا فضای کلاسم با نشاط و شاداب گردد و دانش آموزانم از زنگ ورزش لذت کافی ببرند به و فکر راهکارهایی افتادم

جمع آوری داده و ها گردآوری اطلاعات

برای این کار ترجیح دادم نخست با خود دانش آموز صحبت کنم تا نظر خود را بگوید از چهره دانش آموز مشخص بود در که خانواده مشکل دارد و ارتباط بین پدر و مادرش خوب نیست که تأثیر سوئی روی اخلا ق دانش آموز گذاشته است به، خاطر اینکه در خانه آرامش نداشت در مدرسه مدام به دانش آموزان پرخاشگری می کرد. با توجه به اینکه خودم به تنهایی نمی توانستم مشکل دانش آموز را حل کنم چون فقط زنگ ورزش با من سر و کار داشت بقیه ی اوقات با دبیر مربوطه در کلاس بود با و مدیر و معاون در هم زنگ های صبحگاه و مراسم دیگر ارتباط داشت. تصمیم گرفتم از همه کمک بگیرم.

در مرحله دوم با دبیر مربوطه دانش آموز صحبت هایی داشتم و سوال از پرخاشگری دانش آموز کردم. دبیر مربوطه اظهار داشتند که این دانش آموز به بهانه های مختلف دوست دارد دانش آموزان دیگر را اذیت کرده و با پرخاشگری نظم کلاس به را هم بزند معلوم شد در که زنگ های کلاسی پرخاشگری دانش آموز زیادتر است در اما زنگ ورزش کمتر است.. از دبیران سالهای قبل در مورد وضعیت اخلاقی این دانش آموز سوال کردم به این نتیجه رسیدم که از همان سال قبل اخلاق و رفتار به او همین منوال بوده است و در کلاس خیلی اذیت می کرده ولی زنگ های ورزش آرام تر بوده است. از مدیر و معاون آموزشی مدرسه سوالاتی در مورد وضعیت دانش آموز شد که آنها از هم اخلاق و پرخاشگری نامبرده راضی نبودند و می گفتند در مراسم صبحگاه یا مراسم مختلفی که برگزار می شود بی نظمی به وجود می آورد. از دانش آموزان مدرسه در زنگ تفریح سوالاتی در مورد دانش آموز شد عده ی زیادی شکایت داشتند و، عده ی کمی تا حدودی راضی بودند. از دبیر تربیت بدنی سال قبل پرسیدم در جواب پاسخ داد این دانش آموز هنگام بازی های گروهی آرام تر بوده ولی در کلاس درس دوستان خود را اذیت و پرخاشگری می کرده است. از مستخدم مدرسه در مورد وضعیت دانش آموز سوال کردم راضی نبود و می گفت حتی این دانش آموز حاضر نیست آشغال خود در را سطل بریزد و اگر تذکر داده شود عصبانی می شود و پرخاشگری می کند در جلسه ی شورای دبیران مشکل دانش آموز مطرح شد روی هم رفته دبیران راضی نبودند. یک روز از که کنار پدر دانش آموز رد می شدم بچه هایی را دیدم در که کوچه بازی می کردند مکث کرده و در مورد فرد مورد نظر سوالاتی پرسیدم معلوم بود زمانی با که بچه در ها کوچه است باز هم پرخاشگری یم کند. یک روز با مادر دانش آموز صحبت کردم معلوم شد که مادرش هم رضایت از کارش ندارد و و گله شکایت می کرد و می گفت هر زمان به که خانه اقوام و خویشان هم می رویم با بچه های آنها هم سازش ندارد به و بهانه های مختلف پرخاشگری می کند. با باز خود دانش آموز مصاحبه کردم او از و سوالاتی پرسیدم از جمله از آیا: نظر اقتصادی وضع خوبی دارید؟ رابطه پدر و مادرت با شما چگونه است؟ ارتباط پدر و مادرت با هم چگونه است؟ رفتارت با بقیه ی افراد خانواده چطور است آیا؟ ورزش و تفریح را دوست داری؟ آیا اوقات فراغت به تفریح و گردش می روید؟ چند تا فرزند هستید؟ سطح سواد پدر و مادرت چقدر است و؟...... از تمام حرفهای دانش آموز نتیجه گرفتم از که نظر اقتصادی وضع خوبی ندارند و پدر و مادرش کم سواد هستند و پدر به خاطر کارهای سنگین و مشکلات مالی پرخاشگر است با و بقیه ی افراد خانواده ا بد هم خلاقی می کند و رفتار در او فرزندشان تأثیر گذاشته و کاری به تفریح و گردش و ورزش ندارند از و نظر اخلاقی به ترتیب فرزندان توجهی نداشته از و لحاظ امنیتی این دانش آموز در خانه احساس آرامش خوبی ندارد. با توجه به این مشکل با همکاری بقیه ی همکاران با و کمک گرفتن از مشاور اداره، خانواده دانش آموز، مطالعه ی کتاب های گوناگون و کتاب های پیوند و.... تصمیم به حل مشکل گرفتم.

ارائه ی راه حل های مناسب

کمک گرفتن از اولیاء دانش آموز: جلسات متعددی با همکاری مدیر مدرسه برای اولیاء دانش آموز گذاشته در و شد زمینه مشکل فرزندشان صحبت شد چون آموزشهای مفید بدون حمایت والدین غیر ممکن است. همکاری خود دانش آموز در: جلسات متعدد با دانش آموز مشکل دار مصاحبه به عمل آمد از طریق برخورد خوب را او راهنمایی کردم از که چه روشهایی برای اصلاح کارش استفاده کند. کمک گرفتن از همکاران از: دبیر مربوطه و بقیه ی همکاران خواستم که حرکات و رفتار دانش آموز را زیر نظر داشته باشند در و جهت رفع مشکل او به کمک کنند. دعوت از مشاور در: یک جلسه با همکاری مدیر مدرسه از مشاور اداره دعوت کرده در و حضور دانش آموز با او صحبت هایی داشت. کمک گرفتن از معاون پرورشی از: معاون پرورشی خواسته شد در که تمام مراسمی که گذاشته می شود دانش آموز شرکت فعال داشته باشد و مورد تقدیر و تشکر قرار گیرد. تشویق های متنوع: تأکید فراوان روان شناسان بر تشویق به جهت تأثیر معجره آسای آن است اگر تشویق به موقع انجام شود در، رفتار شاگرد دگرگونی جدی ایجاد می کند و مسیر زندگی را او تغییر می دهد. روایت است که رسول (خدا ص) عمامه ی خود را برای تشویق حضرت علی ع(بر) سر وی قرار دادند (بحار الانوار، موسسه الوفاء جلد) ویلیام جیمز: «عمیق ترین انگیزه در نهاد آدمی، عطش مورد تحسین قرار گرفتن است» (بی آزار شیرازی، مصطفی، قرآن و تبلیغ) معرفی دانش آموز به کانونهای ورزشی مخصوصاً و شنا ورزشهای گروهی مثل والیبال و فوتسال و... برگزاری مسابقات گروهی: برای اینکه در دانش آموز هیجان و نشاط بوجود در آید مسابقات گروهی شرکت داده شود. بازی های متنوع: دکتر مظلومی: «بازی های بچه های در ابتدا آشنایی با محیط، سپس تجربه برای هب کار گیری کاربردها و سپس فرهنگ سازی و بالاخره هم تعلیم و تربیت است «. کارل گروس: «بازی وسیله ای برای آمادگی فرد جهت زندگی در بزرگسالی است«گذاشتن وقت: توجه مربی به روند کار هر دانش آموز بسیار حائز اهمیت است بنابراین باید روند ره کار دانش آموز به را دقت بررسی کنیم نقاط قوت دانش آموز را بشناسیم توانائی هایش او به را بگوئیم تا روی آن بیشتر متمرکز شود. آموزش و بالا بردن سطح آگاهیهای مردم در زمینه فواید و اهمیت ورزش از طریق وسایل ارتباط جمعی آموزش ورزش و فعالیت های ورزشی براساس اصول صحیح با توجه به ویژگیهای جسمانی و روانی دانش آموزان، آموزش ضمن خدمت مربیان ورزش، بهداشت به عنوان عوامل تقویت کننده رفتار دانش آموزان،.نصب و تعبیه امکانات ورزشی در پارکها و محلا ت نظیر حلقه های بسکتبال، میزهای پینگ پنگ جهت استفاده خانواده های کم درآمد

چگونگی اجرای راه حل های جدید و پیشنهادی

کمک گرفتن از اولیاء با: صحبت کردن با اولیاء چند راه به حل آنها پیشنهاد دادم با:

1-آرامش با فرزند خود رفتار کنند

2- درحضور فرزند با هم بحث و جدل نداشته باشند

3- فرزند خود به را تفریح و گردش ببرند

4- درورزشهای متنوع مخصوصاً والیبال، فوتسال، شنا با خاطر آرامش و نشاط فرزندشان را شرکت دهند

5- به محیط های آرام و از دور جنجال بیشتر بروند به نه جاهایی که باعث پرخاشگری بیشتر می شود در

6-مقابل رفتارهای خوشایند او را تشویق کنند و جایزه تعیین کنند

7- از طریق داستانهای شیرین و آموزنده او را تشویق کنند

8- از دوستانش بخواهند او با که صمیمی رفتار کنند.

همکاری از خود دانش آموز: دانش آموز خواستم که مثل بقیه ی دوستانش آرامش داشته باشد و اگر نداشته باشد چه عواقبی در آینده به دنبال دارد. همیشه را او تشویق می کردم از و مدیر و معاون هم خواستم او که را تشویق کنند. از او خواستم در کلاسهای ورزشی شرکت کند مخصوصاً تابستان که خودم والیبال و فوتسال با بچه ها کار می کردم شخصاً از دانش آموز خواسته بودم که شرکت کندو با او با آرامش کار می کردم.خواستم کلاس شنا برود که قبول کرد. کتاب هایی در اختیارش گذاشتم که مطالعه می کرد و تأثیر مثبتی روی او داشت.

کمک گرفتن از همکاران: در یک جلسه از همکاران خواستم که نظر خود رادرمورد دانش آموز بیان کنند که هر کدام نظر خاصی داشت از و آنها خواستم که برای حل مشکل دانش آموز همکاری لازم راداشته باشند. دانش آموز را تشویق کنند. ازکارت های تشویقی استفاده کنند و او را به عنوان سر گروه بعضی اوقات انتخاب کنند و به او مسئولیت بدهند.در مقابل پرخاشگری دانش آموز را او سرزنش نکنند بلکه نصیحت کرده و کارهای مثبت او را بیشتر در نظر داشته باشند.ازدوستانش بخواهند او با ارتباط دوستی صمیمانه داشته باشند.

دعوت از مشاور: درچند زنگ ورزش از مشاور دعوت به عمل آمد به و صورت خصوصی با دانش آموز صحبت می کرد از. خانواده، دوستان، همسالان و وضع خانوادگی آنها پرسید و دانش آموز در را جلسات متعدد راهنمایی و مشاوره کرد

کمک گرفتن از معاون پرورشی: ازمعاون پرورشی مدرسه خواهش شد زمانی که مراسم صبحگاه برگزار می شود به عنوانهای مختلف از دانش کمک گرفته شود در و صورت بهبود وضع در او حضور دانش آموزان مورد تشویق قرار گیرد. زمانی نماز برگزار می شود در اغلب مواقع به عنوان پیشنماز باشد در. مسابقات فرهنگی – هنری اورا شرکت دهد.

معرفی دانش آموز به کانونهای ورزشی:با مسئول یکی از باشگاههای ورزشی آزاد صحبت کردم و خواهش کردم که دانش آموز پرخاشگر در را اکثر کلاسهای ورزشی شرکت دهند به و خاطر وضع اقتصادی خانواده اش او از هزینه ای دریافت نکنند و آنها قبول کردند. و خواسته شد جهت بهبود وضع دانش آموز هر تلاشی می توانند انجام دهند که همکاری کردند

تشویق های متنوع: در زنگ ورزش جعبه ای که مانند قلک درست شده بود آماده کرده بودم در قبال کارهای خوب، خوش اخلاقی، همکاری با گروه، پیشرفت نظم و ادب و... دانش آموزان نامشان روی کاغذ نوشته می شد وداخل جعبه می رفت در و پایان هر هفته گنجینه و باز ستاره های هفته مشخص می شدند و از دانش آموز مشکل دار خواستم که دقت لازم در را رفتارش داشته باشد تا هر هفته جزء ستاره های آن هفته شود و موفقیت آمیز بوددر مقابل رفتارهای خوب دانش آموز از مدیر خواستم که دانش آموز به را بانک جایزه مدرسه بفرستم را او و تشویق کند که مورد قبول واقع اثر و شد بخش بود.

برگزاری مسابقات گروهی: هر چند هفته یک بار مسابقه گروهی برگزار می کردم و برای افرادی که در بازی اخلاق ورزشی را رعایت می کردند جایزه تعیین می کردم که نتیجه خوبی گرفتم

بازی های متنوع: در مدرسه در زنگ ورزش بازی های متنوعی نظیر باز: می شیم بسته می شیم، دوی رفت و برگشت، هفت سنگ، تنیس روی، میز والیبال، وسط گل و سه.... برگزار می کردم از و همه ی بازی ها دانش پرخاشگر را شرکت داده و برای اخلاق ورزشی او جایزه تعیین می کردم و مسئولیت به را ها عهده اش می گذاشتم.

گذاشتن وقت: توجه خاصی روی دانش آموز داشتم و تمام حرکات و رفتارش را زیر نظر می گرفتم. هر ماه یک بار اولیاء دانش آموز را دعوت کرده و در جدولی پیشرفت وضعیت رفتاری دانش آموز ثبت می شد.

راه حل انتخابی

از بین راهکارهایی که ارائه دادم مسابقات گروهی و بازیهای متنوع همراه با تشویق هایی که برای این مسابقات و بازی در ها نظر می گرفتم بسیار د رامر پیشرفت دانش آموز به من کمک کرد

اجرای بهترین راه حل

اجرای راه حل های انتخابی که به طور کامل در اجرای راه ها حل توضیح داده شده اند به من کمک کردند.

ارزیابی نتایج

با اجرای مراحل انجام شده شادابی و نشاط و آرامش در را دانش آموزم مشاهده کردم و خیلی خوشحال بودم که توانسته ام کار مفیدی انجام دهم طبق سفارش رهبر کبیر انقلاب با توجه به بند تحول بنیادین آموزش و پرورش که فرموده اند:محصولاتی که شما تحویل این نظام می دهید باید در طراز جمهوری اسلامی باشد یا ویژگیهایی نظیر: مؤمن، پرهیزکار، متخلق به اخلاق اسلامی با، نشاط، خلاق، خود باور و.... داشته باشند اگر این اتفاق بیفتد می شود

پیشنهادها

الف)به مسئولین: امکانات زیادی در اختیار دبیران و مدارس بگذارند. آموزگاران موفق را تشویق کنند. برنامه ای برای اینکه همه ی دبیران از آموزش های ضمن خدمت استفاده کنند داشته باشند. به پیشنهادهای دبیران موفق و دلسوز احترام بگذارند. در کنار تعلیم به پرورش جسم و روح دانش آموزان بپردازند.

ب) به دبیران: برای اجرای راه و ها حل بهتر کردن فضای آموزشی باید فرصت را ها غنیمت شمرد. همیشه برای موفقیت خود باید از والدین دانش آموزان و بقیه ی همکاران همکاری گرفت. برای موفقیت به و نتیجه رسیدن باید تشویق را مد نظر قرار داد. برای برطرف کردن مشکلات بهتر است تحقیق و پژوهش کرد. به دانش آموزان احترام گذاشت با و آنان صمیمی بود. روشهای ارائه شده را هر سال در اختیار بقیه ی همکاران قرار داد. اگر در کلاس با مشکلی برخورد کردند حتماً به مسئولین و همکاران در میان بگذارند چون به تنهایی به نتیجه ی خوبی نمی توان رسید. از دانش آموزان به عنوان دبیر ثانی و همیار دبیر کمک بگیرند. با اولیاء دانش آموزان ارتباط داشته باشند.

ج) به دانش آموزان:به گفته های دبیران احترام بگذارند به سخن والدین توجه کنند. در کلاس درس به هنگام ورزش ارامش خود را حفظ کنند. ادب و اخلاق ورزشی در را همه ی زمینه ها رعایت کنند. به گفته های مشاورین توجه کرده از و کتاب های آموزشی در کنار کتاب های درسی استفاده کنند. اخلاق نیکو و آرامش و خوش خلقی به را دیگران نیز آموزش دهند. از گوش کردن به فیلم های خشن و جنگی بپرهیزند

بحث و نتیجه گیری

ورزش می تواند تأثیر بسزایی در شادابی و نشاط دانش آموزان دختر و پسر داشته باشد. دانش آموزانی که از لحاظ روحی و روانی در شرایط مطلوبتر قرار داشته باشند بدون شک می توانند بهتر، سریعتر و با آرامش بیشتر مطالب را فرا بگیرند این دانش آموزان با روحیه در مراحل دیگر زندگی نیز موفقترند. دانش آموز ورزشکاراز میادین ورزشی از مربیان خود و از روح و خصلت هایی فرا می گیرد که شاید در رفتار و کردار دیگر همکلاسی هایش کمتر مشاهده شود جوانمردی، گذشت، وقت شناسی، ادب، احساس مسئولیت و احترام بیشتر به بزرگتران به خصوص پدر و مادر، اساتید و معلمان. این قبیل جوانان و نوجوانان علاوه بر محیط مدرسه که قوانین و مقررات خاص خود را دارد در محیطهای دیگر از جمله ورزشگاهها حضور مییابند و با شرایط مکانهای دیگر به غیر از مدرسه و با روحیات مختلف آشنا می شوند. اگر از قابلیتهای فنی رشته های روزشی و نیز شرایط بدنی خوبی برخوردار باشند می توانند علاوه بر مراحل تحصیلی در مراحل و میادین بالای ورزشی نیز حضور پیدا کنند. این میادین باعث بالا رفتن شخصیت دانش آموزان شده و علاوه بر امتیازاتی که دولت برایشان قائل شده از نظر مالی و توانایی گوی سبقت را از دیگر دوستانشان بربایند. تمامی این پیشرفتها در صورتی می تواند به سرانجام مقصود برسد که منظم و براساس برنامه ریزی صحیح باشد از طرفی نباید فراموش کرد که ورزش بیرویه و بدون مربی و سازمان نیافته بیش از آن که مفید و مؤثر باشد می تواند مخرب و زیان آور باشد چه برای بدن انسان چه برای تحصیل دانش آموزان. جذابی دنیای پرشور و شگفت آور ورزش و محیط پرهیاهوی آن تنها میدان بزرگ رقابت و مبارزه نیست بلکه تجلیگاه ارزشهای والای بزرگ انسانی است که در آن صحنه های کوشش، گذشت، همکاری، صداقت، بردباری و تهور رخ می دهد و شاگردان این کلاس درس تلاش، فداکاری، تعاون، مردانگی، استقامت و شجاعت را می آموزند. به طور کلی می توان گفت ورزش نقشی انکارناپذیر در تمامی مراحل زندگی دارد که دانش آموز دختر و پسر از این امر مستثنی نیستند در نتیجه ساعت ورزش دانش آموزان نباید در اختیار دروس باشد بلکه ورزش را یک علم دانسته و به آن اهمیت بیشتری داده شود.

منابع:

1. رشد معلم، شماره ی دو، سال سیزدهم، شناخت خانواده و نقش تربیتی آن، ملکی، حسن، آبان 1373

2. رشد معلم، شماره ی دو، سال سیزدهم، اختلالات رفتاری، عاطفی کودکان، شفیع زاده، محمود، آبان 1373

0

اهمیت نقش آزمایشگاه در رشد خلاقیت دانش آموزان

آزمایشگاه مدارس می تواند جایگاهی بسیار تأ ثیر گذار در امر آ موزش داشته باشد، مشروط بر آن که توجه کافی به آن بشود و امکانات خوبی مثل وسایل ابزار، مواد، فضای مناسب و کادر مجرب و آموزش دیده در اختیار داشته باشد. در این صورت، به طور حتم اثر آزمایشگاه را در امر آموزش به خوبی خواهیم دید.

به نظر می رسد، بهتر آن است که از همان دوره ی ابتدایی به آزمایشگاه بهای لازم داده شود و با تأمین امکاناتی متناسب با سن دانش آموزان، بستر و زمینه ی مناسب برای روشن شدن ذهن کودکان،شکوفایی استعداد های آنان و تقویت جرٱت برای دست زدن به خلاقیت و ابتکار فراهم شود.

بی توجهی به امر آزمایش، صدمات بزرگی به آموزش میزند، بنابراین ضروری است وزارت آموزش و پرورش از میان کارکنان خود افراد علاقه مند را انتخاب کند و با ارائه دوره های آ موزشی خاص،افرادی مجرب و متخصص در امر آزمایشگاه تربیت نماید و به این متصدیان کار شناس، از نظر معنوی و مادی توجه ویژه مبذول شود.هم چنین با اختصاص بود جه لازم، مدارس را به امکانات مناسب آزمایشگاهی مجهز کند و آزمایش را به عنوان یک درس در برنامه های آموزشی و کلاسی دانش آموزان لازم ا لاجرا سازد. تا بدین ترتیب شاید یکی از رکن های اصلی آموزش، یعنی آزمایش و تجربه ی عملی، جایی بگیرد و زمینه ی رشد و شکوفایی ذهنی و خلاقیت دانش آموزان را فراهم آورد. امیدواریم بانگاهی دوباره به امر آزمایش و جایگاه آزمایشگاه در برنامه های کلان آموزشی کشور، دانش آموزان از رخوت و کسالت معلم محوری و یاد گیری صرفأ نظری در کلاس درس رهایی یافته، به محیط عملو تلاش دانش آموز محور در کار های عملی و تجربی آزمایشگاه هدایت شوند،

چرا که آزمایش:

1– دانش آموزان را از حالت ذهنی خارج کرده، یادگیری را ملموس و عینی می کند.

2 – موجب برانگیختن حس کنجکاوی و تفکر خلاق می شود.

3 – اثر خستگی جسمی و ذهنی دانش آموزان را کاهش می دهد.

4– توانایی اندیشیدن و استدلال را در دانش آموزان افزایش می دهد.

سوال اصلی

تاثیر نقش آزمایشگاه در رشد خلاقیت دانش آموزان چه اندازه است؟

سوالات فرعی

هدف از تدریس دروس علوم به صورت عملی در آزمایشگاه چیست؟

آیا تجهیز آزمایشگاه مدارس در پرورش خلاقیت دانش اموزان موثر است؟

آیا آزمایشگاه نقش کمک درسی و تقویتی را ایفا می‌کند و این فرصت را به بچه‌ها می‌دهد تا ماهیت علوم تجربی را فراگیرند؟

اجرای تدریس مفاهیم علوم تجربی به صورت عملی در آزمایشگاه

یکی از اهداف آزمایشگاه،درک نکات درسی و توضیح و تکمیل مفاهیم آن‏هاست.یعنی آزمایشگاه نقش کمک درسی و تقویتی را ایفا می‏ کند.

درس علوم تجربی، درس یادگیری عملی مفاهیم و تجربه آنها برای زندگی بهتر است. بنابراین بخش تئوری باید به گونه ای با بخش عملی آمیخته شود که هم قوه ی جستجو گری را در دانش آموزان شکوفا نماید و هم دانستن و کشف مجهولات را برای آنها نشاط آور سازد و هم آنچه را برای زندگی در دنیای امروز و فردا به آن نیازمندند به آنها بیاموزد.آموزش فعال و پویای درس علوم فرد را قادر می سازد راه حل مسائل و کشف مجهولات را بیابد که این آموختن برای زیستن است.

در این روش ابتدا مفاهیم هر درس به طور کامل بیان می شود و سپس دانش آموزان هر کلاس در گروههای مختلف سه یا چهار نفره با بنیه ی علمی متفاوت سازمان دهی می شوند، سوالات مطرح می شود و گروهها به صورت مشورتی با هم پاسخ می دهند. به طور کلی اطلاعات بین دانش آموزان مبادله شده و سپس ازمایش توسط هر گروه انجام و گزارش کار در برگه ای توسط سرگروه ثبت می شود و نمره ارزشیابی هر گزارش برای کل گروه ثبت می شود. با انجام آزمایش ها به صورت گروهی، اعتماد به نفس دانش آموزان تقویت شده و درک مفاهیم دروس عمیق تر می گردد.در حین انجام آزمایش به صورت گروهی و توسط اعضای گروه،رغبت بیشتری جهت یادگیری درس علوم در دانش اموزان ایجاد می شود و درفضای کلاس نیز نشاط بیشتری نسبت به زمان تدریس تئوری مفاهیم وجود دارد.

در آزمایشگاه علوم دانش آموزان هر گروه زیر نظر سرگروه و البته تحت نظارت دبیر فعالیت های داخل (انجام آزمایش) یا خارج آزمایشگاه (ساخت وسایل ساده علوم) را بر عهده می گیرند و هدف اصلی در هر گروه انجام دادن آزمایش ها وفعالیت ها به صورت گروهی است نه به صورت انفرادی.

همچنین هر گروه پوشه جداگانه ای جهت نگه داری گزارش کار آزمایشگاه و ثبت اطلاعات جمع آوری شده از راه های مختلفی از قبیل تحقیق و پرسش از دیگران، تماشای فیلم کوتاهی از یک آزمایش و یا تجربه علمی کسب شده توسط خود گروه پیرامون آزمایش های درس علوم دارد. و در نهایت از طریق بازبینی همین پوشه کار نمره عملی مربوط به درس علوم برای گروه مربوطه لحاظ می شود.

مقایسه با شاخص

از مقایسه نتیجه تدریس مفاهیم توام با انجام آزمایش در آزمایشگاه با کلاس هایی که صرفا تئوری هستند به این برداشت رسیدم که:

هنگامی که دانش آموز یادگیری را به روش آزمایشگاهی تجربه می کند، می تواند اشیاء را لمس کند، ببیند، به صدا گوش دهد و درک عمیق تری از مسائل بدست آورد.

- هنگامیکه معلم و دانش آموز به روش آزمایشگاهی در کنار هم کار می کنند حس تعاون و مشارکت در میان آنها تقویت می شود.

- روش آزمایشگاهی سبب رشد و گسترش مهارتهایی می شود که در مجموع دانش آموزان را به سوی مطالعه و تحقیق بیشتر سوق می دهد.

- استفاده ازآزمایشگاه ها می تواند ضمن بالا بردن کیفیت آموزش ویاد گیری،یک عامل بسیار تحریک کننده در فعالیت آموزشی باشد.

- آزمایشگاه و استفاده از آن در تدریس می تواند برای حس کنجکاوی وتقویت نیروی اکتشاف واختراع و تفکر دانش آموزان واعتماد به نفس و رضایت خاطر آنها باشد.

- استفاده از آزمایشگاه وآزمایش کردن به هنگام تدریس فعالیت آموزشی ویادگیری را جالب توجه وشیرین می نماید و در نتیجه دانش آموزان خسته وبی حوصله نمی شوند.

در نهایت با تدریس مفاهیم در کنار انجام ازمایش ها به صورت عملی، پیشرفت قابل ملاحظه ای را درمورد دانش اموزان کلاسم در درس علوم شاهد بودم.

تجزیه و تحلیل

مقا یسه نتایج در مورد تدریس تئوری با تدریس عملی موید این مطلب است که:

انجام آزمایش به دانش آموز کمک می‌کند تا مهارت‌های مورد نیاز یک دانشمند را کسب کند.

این مهارت‌ها عبارتند از: برنامه‌ریزی، مشاهده دقیق، اندازه‌گیری، ثبت دقیق و درست اطلاعات، نمایش شفاف و به دور از اغراق اطلاعات، ارائه صحیح نتایج و یافتن ارتباط منطقی بین متغیرها.

انجام آزمایش سبب می شود تا دانش آموزان حقایق و مفاهیم علمی را بهتر درک نمایند.

3 - انجام آزمایش سبب فعال شدن یادگیری شده و دانش آموزان را وادار می کند تا درباره اهداف آزمایش فکر کنند.

بنابراین با اجرای آزمایش، به جای اینکه دانش‌آموزان در مقابل بارش یک طرفه اطلاعات از طرف معلم تسلیم شوند، به طور فعال در مبادله اطلاعات و تجربه با معلم شریک می شوند.

4- انجام آزمایش سبب واقعی تر جلوه دادن حقایق علمی می شود.

5 - انجام آزمایش به دروس علوم تجربی هیجان و علاقه بیشتری می بخشد.

6- انجام آزمایش سبب رشد مهارتهای مورد نظر برنامه درسی و اهداف آموزشی نظیر: گسترش ارتباطهای علمی، رشد سواد علمی و توانایی استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات می شود.

نتیجه گیری

دانش آموزان از طریق فعالیت های گوناگون می توانند علم آموزی کنند. انتخاب هر نوع فعالیتی هم بستگی به آن دارد که هدف چه باشد پس فعالیت را نه برای خود فعالیت بلکه برای دست یابی به فهم بیشتر و علاقه زیاتر یا ارج نهادن انجام دهیم. هر فعالیت باید اصول علمی را واضح تر و جالب تر سازد و به شاگردان این امکان را بدهد که علاوه بر مغزها دست ها ی خود را نیز به کار گیرند.

موانع در سر راه کلاسهای علمی و عملی بسیار زیاد است و رفع موانع نیازمند همت دوجانبه دانش آموزان و مسئولین آموزشی است.

به امید اینکه گامهای اساسی در جهت ایجاد تقویت مهارت های عملی در دانش آموزان برداشته شود.

مشکلات اجرای طرح

بیشتر معلمان به اهمیت استفاده از فعالیتهای آزمایشگاهی در آموزش اثر بخش فیزیک واقفند و معتقدند که باید در آموزش علوم از فعالیتهای آزمایشگاهی مناسب استفاده شود؛ اما در بیشتر مواقع این امر محقق نمی شود.

موانع متعددی وجود دارند که باعث می شود تا معلمان نتوانند به راحتی از فعالیتهای آزمایشگاهی در آموزش استفاده نمایند.

مهمترین این عوامل مزاحم عبارتند از:

- کمبود امکانات، ابزار و وسایل آزمایشگاهی

- کمبود زمان جهت تدریس توام با انجام ازمایش

- توجه کمتر به نمره آزمایشگاهی در ارزشیابی پایانی و آزمونهای سراسری که منجر به کاهش انگیزه از سوی دانش اموز و دبیر می گردد.

- تعداد زیاد دانش اموزان که منجر به بی نظمی در ساعات ازمایشگاه می گردد.

- نا کافی بودن فضای آزمایشگاه

- عدم حضور نیروهای متخصص و کارآمد جهت انجام یکسری ازمایش ها

راهکارها

- اختصاص فضای کافی جهت ازما یشگاه مدارس

- تجهیز ازمایشگاه های مدارس

- اختصاص متصدیان و کارشناسان دارای تخصص و مدارک تحصیلی مرتبط با کار در ازمایشکاه

پیشنهادات

- دوره های کار اموزی جهت افزایش توانمندی های دبیران در انجام ازمایش های کتب درسی برگزار شود.

- ترتیبی اتخاذ شود تا در شیوه‌های ارزشیابی مستمر، فعالیت‌های آزمایشگاهی نیز منظور گردد.

- ساعات اختصاصی جهت ازمایشگاه دروس منظور شود.

0

چکیده:

دیدگاه های مختلفی در مورد شیوه مدیریت مدارس وجود دارد عده ای از مدیران مدارس ریشه بسیاری از مشکلات و راه حل های مدارس را در منابع مالی، فیزیکی و بودجه آن می دانند این افراد بیشترین توجه خود را به ورودی های سیستم مدرسه معطوف می دارند عده ای دیگری اعلام می دارند که اگرچه توجه به منابع موجود در ورودی های سیستم از اهمیت بالایی برخوردار است اما باید به فرایند سیستم توجه بیشتری معطوف داشت آن ها در فرایند سیستم به محتوی، روش ها، چگونگی تدریس، نحوه ی مدیریت و ارزشیابی تاکید می نمایند.

در مدیریت کیفیت جامع که خود محصول مدیریت فرایند مداراست تلاش می کند برنامه ریزی استراتژیک را وارد رفتار روزانه مدارس کند در این روش که به مشارکت همه کارکنان تاکید می ورزد روش ها، ابزار و مدل های مناسبی برای بهبود بخشیدن به کیفیت کار مدرسه به مدیران و کارکنان ارائه می دهد که لازم است مدیران و کارکنان با آموزش این شیوه ها تغییرات عمده ای را در روشهای کاری خود به وجود آورند و همزمان با این تغییرات برنامه ریزی مناسبی را معمول واجرا نمایند.

در این مقاله ضمن تاکید به مدیریت فرایند مدار و ارائه تعریفی از مدیریت کیفیت جامع راه کارهایی را برای دستیابی مدیریت به این شیوه ارائه داده است.

مقدمه:

از بررسی و مطالعه ی آثار گذشتگان روشن می شود که مدیریت از قدیم الایام در جوامع مختلف بشری وجودداشته است و بزرگان ورهبران ملل وادیان مختلف ضرورت وجود مدیریت ورهبری را نیز یک امر مسلم شمرده اند در قرون اخیر هم نهضت های مختلفی در امر مدیریت ظهور کردند که می توان به نظریه مدیریت علمی نظریه مدیریت نهضت روابط انسانی نظریه سیستم ها در مدیریت ونظریه ترکیبی مدیریت اشاره کرد.

از آغاز کار تعلیم و تربیت انسان نیز از روش های مختلف مدیریت در امر آموزش بهره برده است اما از آنجایی که تحولات اجتماعی جدید تغییراتی را در ابعاد مختلف جامعه از جمله در زمینه های مختلف فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی ایجاد کرده خود به خود نیازهای جدیدی راهم بوجود آورده است لذا برای پاسخگویی به این نیازهای جدید افراد جامعه تغییر و دگرگونی در روش های مدیریت مدارس وتلاش برای بهبود بخشیدن به کیفیت مدیریت مدارس ضروری است.

امروزه در این دنیای درحال تغییر و پیشرفت، مدارس نیاز به تغییر ودگرگونی دارند واین تغییر باید ابتدا در مدیریت ایجاد شود چرا که واقعیات امروز جامعه را نمی توان با روش های دیروز فهمید بلکه باید با تجدید نظر در روش ها وبرنامه های گذشته نظریه ها و روش های نوینی را جایگزین کنیم در حال حاضر مدیریت آموزشی رویکرد جدید فرآیند مدار محور را برای اثر بخش کردن مدارس آغاز نموده است در این مقاله برآنیم تا این رویکرد جدیدرا روشن و راهبردهای مناسب آن را بیان نماییم.

تعریف و مفهوم مدیریت:

با رشد و پیشرفت جامعه انسانی، سازمان هایی به وجود آمده است که افراد هر سازمان برای دست یافتن به هدف های آن فعالیت می کنند و می دانیم تامین هدف های یک سازمان بدون طرح وتنظیم برنامه های دقیق، ایجاد تشکیلات منظم و هماهنگ ورهبری وکنترل فعالیت های دسته جمعی افراد میسر نیست بنابراین می توان مدیریت را علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن رهبری وکنترل فعالیت های دسته جمعی به منظور تامین هدف یا هدف های مشترک خاصی تعریف نمود. علمای علم مدیریت تعاریف متعددی از مدیریت بیان کرده اند که به چند تعریف اشاره می شود.

مدیریت یعنی گردآوری اطلاعات و تنظیم آن ها در جهت انجام کارهای سازمانی یا مدیریت عبارت است از هماهنگی منابع انسانی و مادی، در جهت دست یافتن به هدف های سازمان و در تعریف دیگر مدیریت یعنی به وجود آوردن یا تامین یک محیط مناسب، برای افراد سازمانی درجهت هدف های سازمان می باشد.

در مدیریت کمال مطلوب این است که بالاترین بهره از کار گرفته شود و این امر به زور امکان نخواهد داشت زیرا وفاداری، علاقه به کار و ابتکار عمل را بازور نمی توان در افراد ایجاد کرد بطور خلاصه باید گفت مدیران موسسات مدرن امروزی با داشتن آخرین اطلاعات و تکنولوژی وقتی با انسان ها سروکار پیدا می کنند باید در درجه نخست به نیازهای آنان توجه داشته باشند تا بتوانند از ابتکار عمل آنان در بالا بردن سطح کارآیی وافزایش بازده کار موسسات استفاده کنند.

وظایف مدیر آموزشی

هدف اصلی مدیریت آموزشی تسهیل و پیشبرد امر آموزش و یادگیری است که برای رسیدن به این هدف مدیران آموزشی باید وظایف زیر را انجام دهند.

الف - وظایف عمومی

برنامه ریزی عبارت است از تعیین اهداف وتدارک فعالیتها، امکانات ووسایل برای تحقق اهداف لذا داشتن طرح وبرنامه کار هفتگی، ماهانه وسالانه از وظایف مهم یک مدیر موفق آموزشی است.

سازماندهی: فرا گرد سازماندهی یعنی جریان نظم وترتیب دادن به کار وفعالیت، تقسیم و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار وتحقق هدفهای معینی می باشد. مدیر آموزشی بدین منظور باید هماهنگی های لازم را بین افراد و واحدهای مختلف به وجود آورد.

هدایت و رهبری: رهبری در مدیریت، فراگرد اثر گذاری ونفوذ در رفتاراعضای سازمان برای یاری وهدایت آنها در ایفای وظایفشان است.لذا یک مدیر مدرسه باید قبل ازهرچیز یک رهبر آموزشی باشد چرا که رهبر آموزشی با برقراری ارتباط متقابل با کارکنان انگیزه کار و فعالیت را در آن ها به وجودمی آورد وهمواره مشکلات وکشمکش های آنها را حل می نماید.

نظارت و کنترل: نظارت و کنترل فراگرد ارزشیابی عملکرد فردی وسازمانی است برای آن که معلوم شود آیا هدفهای سازمان تحقق پیدا کرده یا نه. یک مدیر خوب ابتدا ملاکها وروشهای سنجش عملکرد را تعیین می کند وآنگاه برعملکردها نظارت وآنهارا اندازه گیری می کند ودر ادامه نتایج حاصله را مقایسه ودر پایان برای تصحیح عملکرد ها اقدام می نماید.

- یکی دیگر از وظایف عمومی مدیر آموزشی برقراری ارتباط مناسب با افراد سازمان است که می بایست ضمن روشن نمودن هدف ومنظور پیام پیامهارا بدون ابهام ارسال نماید وهمواره قابلیت پذیرش ومیزان اثرگذاری آن را از سوی مخاطبان مورد بررسی قرار دهد.

2- وظایف خاص

برنامه آموزشی و تدریس

مهمترین وظیفه مدیران آموزشی هدایت جریان آموزش ویادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد وپرورش دانش آموزان است مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را باروشن بینی اجرا نمایند و هدف های خود را بصورت قابل فهم وعملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت معنی دار، تقسیم هدفهای کلی به هدف های فرعی، تبدلی هدف ها به هدف های عملی در کلاس به کمک معلمان، بالا بردن روحیه کارکنان و... می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کار معلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه براین مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس وفعالیت های آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی وکارایی معلمان ومیزان تحقق هدف های آموزشی را مشخص ودر زمان های معینی از تغییر و تجدید نظر در برنامه آموزشی مدرسه استفاده کند.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه ارائه خدمات اداری وسرپرستی امور دانش آموزان را به عهده دارد وهم وظیفه شناسایی توانایی ها، علایق و نیازها و پرورش آن ها را عهده دار می باشد.

امور کارکنان: مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان وراهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیت های آموزشی وبررسی وافزایش بازده مدارس کمک کنند.

یکی دیگر از وظایف مدیران برقراری ارتباط موثر میان مدرسه واجتماع است هدف از ایجاد این رابطه، ایجاد اعتماد متقابل ازطریق اطلاع رسانی به مردم درباره ی وضعیت کار مدارس است تا بدین وسیله حمایت آنان را برای حل وفصل مشکلات گوناگون مدارس جلب نمایند مردم باکسب آگاهی بیشتر از اهمیت آموزش وپرورش به مشارکت در سرنوشت آموزشی وتربیتی فرزندان خود تشویق می شوند مدرسه هم متقابلا" از نظرات ونیازهای مردم واجتماع مطلع می شود لذا تشکیل انجمن های اولیا ومربیان، تشکیل شوراهای آموزشی محلی، برقراری ارتباط با موسسات فرهنگی دینی، اجتماعی و... ازاهمیت بسزایی برخوردار است.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه و تدارک امکانات، تسهیلات و تجهیزات ویژه است دراین زمینه می توان به ساختمان و تاسیسات مدرسه، زمین بازی و ورزش، آزمایشگاه، کتابخانه و وسایل وابزار کمک آموزشی، میز و نیمکت - وسایل آموزشی - بهداشتی وورزشی، تعمیر و نگهداری ساختمان و تاسیسات حرارتی وتهویه وتامین امکانات آب، برق، گاز، تلفن و.... اشاره کرد.

امور مالی واداری: ارائه خدمات آموزشی وفعالیتهای مدرسه منوط به اداره موثر امور وتامین منابع مالی وبودجه است بنابراین اداره موثر امور گوناگون مدرسه، ثبت نام، تقسیم کار باتوجه به شرح وظایف کارکنان ابلاغ آیین نامه ها، بخشنامه ها ودستورالعمل ها، نظارت بردفاتر و مدارک مدرسه ونگهداری از آنها، تامین منابع مالی مدرسه چه از طریق دولتی یا مردمی نیز از وظایف مدیران به شمار می رود.

اجزا سیستم مدرسه

اجزا سیستم یک واحد آموزشی به چهار قسمت زیر تقسیم می شود

1- ورودی های سیستم مدرسه

2- فرایندهای مدرسه

3- خروجی های سیستم مدرسه

4- بازخورد

ورودی های سیستم مدرسه عبارتند از دانش آموزان، معلمان، منابع فیزیک، منابع مالی، دانش نظری وعلمی فنی و پژوهشی

فرایند های مدرسه عبارتند از: تدریس، مدیریت، ارزشیابی، محتوا و روش ها به سخن دیگر آنچه در حد فاصل ورود دانش آموزان به مدرسه تا خروج آنان در پایان سال تحصیلی اتفاق می افتد واز آنها فرد مورد نظر ومعطوف به هدف را می سازد فرایند نامیده می شود.

خروجی های سیستم مدرسه هم همان دانش آموختگان وفارغ التحصیلان هستند.

مثلا" دانش آموزان به عنوان ورودی های سیستم، تحت آموزش قرار گرفته ودر مسیر وجریان یاددهی - یادگیری،تغییر رفتار داده ودر پایان سال تحصیلی به مرتبه و قابلیت هایی می رسند(خروجی)

منظور از بازخورد رابطه ای است که بین برونداد، درونداد وفرایند، باعملیات سیستم برقرار می گردد تا براساس مقتضیات محیطی ونیازها به کار سیستم اصلاح گردیده وآن را در تعادل نگهدارد.

دیدگاه های موجود در مدیریت آموزشی

باتوجه به بررسی ومطالعه شیوه های مدیریت ودیدگاههای مدیران آموزشی نسبت به حل مشکلات ومعضلات واداره مدرسه به دودیدگاه مهم در زیر اشاره می شود:

الف – برخی مدیران مدارس ریشه بسیاری از مشکلات و نیز راه حل ها را در ورودی های سیستم مدرسه می جویند آنها معتقدند که اگر ظرفیت های ورودی مدرسه ازقبیل منابع مالی، فیزیک وپول افزایش یابد می توان همه ی تنگناها ومشکلات مدرسه راحل کرد دراین نگاه سنتی مدیریت کار وقتی خوب انجام شده که درصد قبولی از بالاترین میزان برخوردار باشد اغلب مدیران ومعلمان هم دانش آموزان را افرادی بی انگیزه وناتوان از شناخت نیازهایشان می دانند دانش آموزان هم تصور می کنند کارشان فقط حفظ مفاهیم کتابها و آوردن نمره قبولی است.

ب- دسته دوم براین باورند که گرچه توجه به منابع موجود ومورد انتظار در ورودی های سیستم مدرسه حایز اهمیت وتاثیر بسیار است اما باتمرکز در فرآیند سیستم مدرسه وبهبود ارتقای مستمر فرایند ها همراه با تعیین استراتژی ها وراهکارهای مرتبط می توان بسیاری از حفره های آشکار و پنهان راحتی در ورودی های سیستم مدرسه بهبود بخشد و برطرف کرد.

در مدیریت فرایند محورهمه ی تلاش وهدف مدرسه ومدیر معطوف به رضایت دانش آموزان وتوسعه ی یادگیری است وتاوقتی رضایت دانش آموزان ومعلمان حاصل نشده باشد در مدرسه کاری انجام نگرفته است دراین شیوه مدیریت دانش آموزان ار باب وسرور هستند.

مدیریت کیفیت جامع

قبل از اینکه مدیریت کیفیت جامع را تعریف کنیم لازم است بدانیم مدارس کیفی جامع چیست؟

مدارس کیفی جامع محصول مدیریت فرایند مدار ومدیریت کیفیت جامع است دراین مدارس بین همه کارکنان ازجمله معلمان و دانش آموزان ارتباط مطلوبی برقرار است به معلمان، دانش آموزان، خانواده ها وکارکنان قدرت می دهند تا فرصت را برای توسعه ی کیفیت در مدرسه درک کرده وبا ابزارهای مدیریت موجبات توسعه مدارس را فراهم آورند دراین مدارس همه کارکنان درغنی سازی وارتقای کیفیت مدرسه مشارکت دارند بهسازی همه ی عناصر وعوامل مدرسه ازجمله برنامه های درسی، آموزشی، امور پرورشی، فوق برنامه، منابع انسانی ارتباط با والدین وروش های ارزشیابی، اصول ناظر بر مدارس کیفی جامع است.

مدیریت این مدارس فرایند مداراست وتلاش می کند برنامه ریزی استراتژیک را وارد رفتار روزانه مدارس کند این مدارس به رهبران ومدیران اثر بخش نیاز دارند مدیرانی که آینده گرا بوده و دیدگاه های آینده را بررسی کرده وایده هایی را برای تغییر پیشنهاد کنند پذیرای ایده های جدید بوده وبرای دیگران بویژه دانش آموزان ومعلمان امید وخوش بینی ونشاط فراهم کنند.

حال می توان گفت که مدیریت کیفیت جامع یک نظریه نیست بلکه یک حرکت ونهضت همگانی است، یک راه صحیح کار است که همه افراد بایددر این نهضت مشارکت کنند در واقع مدیریت کیفیت جامع، روش مدیریت گروهی انجام دادن کار برای بهبود مداوم کیفیت وبهره وری قابلیت ها واستعداد های مدیریت ونیروی انسانی کار است.

توجه به نیازها

پاسخ به نیازها و انتظارات دانش آموزان یکی از مسائل مهم و جدی است که باید در مدیریت مدرسه به آن توجه شود چرا که یکی از بهترین راه ها برای کسب توفیق پایدار در زمینه تعلیم وتربیت، پاسخ به انتظارات ونیازهای دانش آموزان است دانش آموزان نیازهای متفاوتی دارند ولی اکثر آنها نیازمند کیفیت یادگیری هستند عده ای از آنها مایلندمدرسه ای شاد داشته باشند وجمعی دیگر علاقمندند که از تکنولوژی روز در آموزش برخوردار شوند وتعدادی دیگر به ارتقای فردی خود می اندیشند اما همه آن ها می خواهند مدرسه ای باکیفیت و بانشاط داشته باشند ویادگیری عمیق را بهبود بخشند.

متمرکز شدن برخواسته های دانش آموزان باعث ایجادرضایت در دانش آموزان شده وکارکرد مدرسه مفید ویادگیری دانش آموز را عمیق وموثر می سازد مدیریت فرایند محور بر دانش آموز تمرکزدارد واین کمک می کند تا مدیر مدرسه در کارهای خود مطابق اهداف برنامه ریزی شده پیش رود واز حاشیه روی پرهیز نماید وهمیشه منافع دانش آموز را موردتوجه قرار دهد.

ارتقای مستمر کیفیت

در مدیریت کیفیت جامع فقط به تعیین اهداف در برنامه های آموزشی ودرسی اکتفا نمی شود چرا که اهداف به تنهایی نمی توانند منجر به نتایج پایدار وقابل اعتماد شوند.

ارتقای مستمر کیفیت مشارکت همه ی مدیران، معلمان، کارشناسان، متخصصان، دانش آموزان و والدین آنها را برای ارتقا برنامه ی درسی وآموزشی مدرسه با تاکید بررضایت دانش آموزان مورد توجه قرار می دهد به عبارت دیگر ارتقای مستمر کیفیت برمشارکت همه ی عوامل دست اندرکار، برای جلب رضایت دانش آموزان، تاکید برتحول وتغییر در شناخت، نگرش فردی وجمعی همه ی کارکنان مدرسه به طور مستمر وتوجه به تکنولوژی در فرایند برنامه های مدرسه تاکید دارد. دریک مفهوم کلان، ارتقای مستمر کیفیت شامل ایجاد زیر ساخت مناسب وتیم های ارتقا برای ارتقای فرایند ها است.

آشنایی مدیران با روش ها، ابزارها ومدل ها و بهره مندی از آن ها به طور عملی مورد انتظار است.

از آنجایی که مدیریت کیفیت، حرکتی است از بالا به پایین لذا مدیران باید قبل از کارکنان آموزش ببینند وبااین روش ها،ابزار ومدلهاآشنا شوندچرا که اگر مدیران شخصا" درگیر فرایند ارتقا نشوند ولو همه ی معلمان و کارکنان تحت نظر آنها در فعالیت های ارتقا مشارکت کنند، کار به جایی نخواهد رسید.

مشارکت همگانی در مدرسه

مشارکت که از آن به عنوان دخالت در فرایند تصمیم گیری ها وت صمیم سازی ها یادشده است موجب افزایش بهره وری در کار، یگانگی وافزایش اعتماد افراد به یکدیگر می شود.

مدیریت کیفیت جامع فقط نمی تواند به قابلیت وتوانایی مدیران متکی باشد بلکه به مشارکت افراد وکارگروهی واستفاده از خرد جمعی برای بهینه سازی فرهنگ سازمانی مدرسه تاکید دارد، جو سازمانی دوستانه، حسن مناسبات وارتباطات بین نیروهای انسانی، شناخت و اعتماد مدیراز گروه وکارگروهی می تواند زمینه ساز و فراهم آورنده ی آموزش وپرورش با نشاط وموثر در مدرسه باشد.

مدیران مدارس باید مهارت کار گروهی در مدرسه را فراگیرند وبرای ایجاد محیطی مشارکت پذیر نگرش خود رانسبت به سازماندهی کارها تغییر دهند چراکه در کار گروهی می توان از خرد، هوش وابتکار همه ی کارکنان بهره مند شد.

آنچه که دانستن آن می تواند راهگشا باشد روشهای فعال شدن کار گروهی درمدرسه است که می توان به نام گذاری گروه، درک اعضای گروه از سوی رهبر گروه، توجه به نیازهای مادی ومعنوی آنان، محبت وصداقت ورزیدن به آنان، عدم شتاب دررسیدن به نتیجه، برداشتن گامهای آهسته ولی پیوسته، اداره ی خودب وفعال جلسات گروه اشاره کرد.

چگونگی فرایند حرکت

در مدیریت کیفیت جامع تغییر دائمی در روش مورد نظر است بطوری که این حرکت آهسته ولی پیوست باشد وزمانی این حرکت به نتیجه می رسد که مدیر در اجرای آن مشارکت فعال وموثر داشته باشد.

مدیر موفق کسی است که قبل از اجرای کار زمینه را برای آن آماده کند برای زمینه سازی توجه به موارد زیر ضروری است: تغییر دادن عادت های قدیمی، حاکم کردن تفکر سیستمیک (توجه به کل نه به جزء) صبور بودن، به منافع درازمدت اندیشیدن، ازبین بردن ترس بعنوان منابع تغییر، حمایت کامل و جدی رهبر مدرسه و منطقه آموزشی، تهیه برنامه استراتژیک وراهبردی درمدرسه، گسترش رویکرد مشارکتی در مدرسه وجایگزین کردن برنامه محوری به جای موضوع محوری.علاوه برموارد فوق می بایست به نکات کلیدی دیگری در فرایند حرکت مدیریت کیفیت جامع توجه نمود از آن جمله می توان به مشارکت مدیر مدرسه بعنوان یکی از مهمترین عوامل دست اندر کار حرکت، بالابردن وگسترش آگاهی کلیه کارکنان از موضوع، ایجاد تغییر در نگرش کارکنان وبالا بردن مهارت های آن ها اشاره کرد پس از زمینه سازی نوبت به تهیه برنامه ی اجرایی بهبود مدرسه می رسد ابتدابه مطالعه موقعیتی که در آن قرار داریم می پردازیم در این مرحله ترسیم چشم انداز - ماموریت رسالت مدرسه، چالش ها و نهایتا" موقعیتی که می خواهیم به آن برسیم را مورد توجه قرار می دهیم به عبارت دیگر وضعیت موجود مدرسه ووضعیت مطلوب مدرسه شناسایی می گردد.

در مرحله دوم از طریق ابزارهای مختلف به شناسایی مشکلات پرداخته و فاصله ی بین وضعیت موجود ومطلوب را مشخص می نماییم در مرحله سوم به شناسایی، انتخاب وتحلیل فرایندهای مدرسه برای بهبود وارتقای فرایندها می پردازیم در ادامه استراتژی های بهبود مدرسه را تعیین می کنیم درمرحله پنجم برای بهبود مدرسه برنامه ریزی می کنیم این برنامه ریزی شامل زمان بندی پروژه ها وفعالیت ها، اولویت گذاری، سازماندهی و بسیج منابع وامکانات برای هرچه بهتر انجام شدن برنامه ها و... است در مراحل بعدی به اجرا برنامه های اجرایی و تفصیلی، ارزیابی در حین اجرای برنامه ها ونهایتا" اقدام برای برنامه ریزی مجدد و دوره ی بعدی می پردازیم.

ویژگی های مدیر مدرسه کیفی جامع

پس از مشخص کردن هدفهای میانی وسالانه مدرسه نوبت به سازماندهی می رسد برای اینکار کمیته ای تحت عنوان کمیته مدیریت کیفیت جامع در مدرسه تشکیل می شود که وظیفه ی آن هدایت و اشاعه ی مدیریت کیفیت جامع است مدیر مدرسه به عنوان متولی اصلی فرایند بهبود در مدرسه می بایست بعنوان رییس این کمیته شخصا" فعالیت را در دست گیرد مدیر مدرسه باید دارای ویژگی های زیر باشد.

1- تلاش، فداکاری ووقت گذاری برای کار

2- تلاش مستمر در جهت افزایش هوش و ذکاوت خود داشتن

3- بخشندگی نسبت به دیگران وسخت گیری نسبت به خود داشتن

4- با غلبه برنفس خود، فاتح دیگران شدن

5- نمونه بودن درفضیلت و عادت های پسندیده داشتن

6- روحیه ی مشارکت داشتن

7- برای اندیشه دیگران ارزش قائل شدن

8- دادن آزادی خطر پذیری به نیروهای کاراندیشگر واندیشمند

9- نظارت هوشمندانه داشتن

10- احساس فداکاری شدید داشتن

11- حضور بیشتر در کنار کارکنان داشتن

12- شخصیت دادن به کارکنان

13- کمک به دیگران تاخودشان کار را انجام دهند

14- تشویق همکاران به استفاده از فکر خودشان

15-توانایی سرمایه گذاری در انتقال فن آوری اطلاعات

16- روحیه نوآوری داشتن وتغییرات منطقی را پذیرفتن

17-اندیشه های کارکنان را بارورساختن ومشارکت دادن آنها در برنامه ریزی

18- به ارتقای مستمر کیفیت اندیشیدن

19- بینشی مبتنی برجامعیت کار داشتن

سخن پایانی (نتیجه گیری)

با رشد و پیشرفت تکنولوژی وفن آوری اطلاعات، جامعه انسانی دگرگون شده وبسرعت دچار تغییر می شود این تغییرات خود به خود نیازهای جدید را نیز بوجود می آورد دست اندرکاران تعلیم وتربیت می بایست همزمان با این تغییرات برنامه ریزی نمایند و خود نیز ضمن کسب اطلاعات و آگاهی های جدید به روش های مناسب ونوین آموزشی و پرورشی مجهز شوند یکی از مواردی که در امر آموزش و تربیت دانش آموزان نقش اساسی دارد فراهم آوردن وسایل و امکانات سخت افزاری ونرم افزاری است اما در زمان های مختلف دیدگاه های افراد صاحب نظر متفاوت بوده است عده ای در مدیریت آموزش وپرورش ریشه بسیاری از مشکلات و حتی راه حل های آن را در ورودی های سیستم مدرسه می جویند به عبارت دیگر امکانات سخت افزاری را مهمتر قلمداد می کنند و معتقدند که اگر ظرفیت های ورودی مدرسه از قبیل منابع مالی، فیزیکی و پول افزایش یابد می توان همه تنگناها و مشکلات مدرسه را حل کرد عده دیگری هم براین باورند که گرچه ورودی های سیستم مدرسه و منابع مالی و فیزیکی حایز اهمیت وموثر هستند اما باید بیشتر به فرآیند سیستم توجه شود این گروه تدریس، مدیریت، ارزشیابی، محتوی وروشها را بعنوان امکانات نرم افزاری موثر تر می دانند.

باتوجه به آنچه گذشت ضمن تاکید بر روش دیدگاه دوم در مدیریت مدرسه توجه بیشتر را به کیفیت و فرآیند محوری می دهد تاکید می نماییم که در پیشبرد امور وبهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه باید به همه موارد، امکانات و روش ها توجه نمود.

چراکه اگر در مدیریت مدرسه فقط امکانات سخت افزاری مانند ساختمان، حیاط مدرسه، سالن، اتاق ها، وسایل کمک آموزشی، آزمایشگاه و کارگاه و.. را فراهم نماییم اما برنامه مناسب، روش صحیح و محتوای ارزشمند نداشته باشیم هیچ نتیجه و بهره ای نخواهیم برد برعکس هم اگر به فرایند سیستم توجه جدی نماییم اما امکانات سخت افزاری که بعنوان پشتیبانی سیستم مدرسه هستند را تامین ننماییم چندان در کارخود توفیقی نخواهیم داشت زیرا به عقیده روانشناسان حتی اکسیژن هوا، نور کافی، رنگ وضعیت فیزیکی، شکل وابعاد کلاس در یادگیری موثرند پس نتیجه می گیریم که در اولویت اول داشتن برنامه توجه به روش های تدریس، ارزشیابی مستمر از روش ها و میزان دست یابی به اهداف و تقویت مدیریتی که نتیجه همه تلاش ها و اقدامات آن معطوف به رضایت دانش آموزان و توسعه یادگیری باشد و درمرحله دوم توجه به پشتیبانی و تامین امکانات مالی و فیزیکی و از همه مهمتر رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمانی که در راستای اهداف فوق مجدانه تلاش می نمایند در بهبود بخشیدن به مدیریت مدرسه مهم وضروری است.

پیشنهادات راهبردی

1- در آموزشگاه کمیته ی مدیریت کیفیت را تشکیل دهید وسعی نمایید مدیر مدرسه خودشخصا" مدیریت و رهبری این کمیته را به عهده گیرد وضمن استفاده از همه معلمان ودانش آموزان در برنامه ریزی، فرایند نتایج را مرتبا" ارزیابی نماید.

2- مدیر مدرسه ضمن توجه جدی به مدیریت روابط انسانی در اداره مدرسه، سبک مدیریتی خود را برپایه مشارکت قرار دهد تا از این طریق در قلب و روح کارکنان ودانش آموزان نفوذ نماید.

3- مدیرمدرسه می بایست با مشاهده وبازدید از کارها وتجارب موفق سایر مدیران برتجارب خود بیفزایند و طرح ها والگوهای مناسب مدیران موفق را شناسایی و پس از مطالعه وارزیابی باتوجه به شرایط مدرسه خود بعداز تغییرات لازم اجرا نماید.

4- کیفیت بخشی مدرسه، مستلزم تنظیم اهدافی مشخص است که باید در راستای اهداف وزارت آموزش و پرورش (مصوب شورای عالی آموزش وپرورش) باشد لذا اهداف وزارت آموزش وپرورش بسیار کلی است ومدیران باید برحسب دوره تحصیلی وبانگاه به اهداف کلی، اهداف اختصاصی وتفصیلی وقابل دست یابی را تدوین کنند.

5- برای آموزش کارکنان مدرسه وآشنایی آنها با مدیریت کیفیت دوره های آموزشی لازم برگزار شود وبرای کسانی که در این زمینه پیشقدم هستند وتلاش می کنند جوایزی در نظر گرفته شود.

6- باید کارها وفعالیت های خوب وطرح های ارزنده مدرسه درجلسه ای به افراد وگروههای ذیربط ارائه گردد تا از این طریق دیگران با تجارب واندیشه های دیگران آشنا شوند.

7- برای ارائه تجارب واندیشه های نو وپیشنهادهای مفید می توان از وسایلی نظیر اسلاید، فیلم، گراف، ویدئو، پروژکتور و.... استفاده نمود.

8- کارگروهی را به معلمان آموزش دهید برخوردی باز داشته باشید و جلسات بحث های نظری تشکیل دهید سعی کنید تا از مزایای کارگروهی بهره مند شوید وبه جای پاداش دادن به عملکردهای فردی به عملکرد های گروهی پاداش دهید.

9- شوراهای مدرسه وتشکلات دانش آموزی را تشکیل دهید و با واگذاری مسئولیت های مختلف حتی اداره مدرسه وکلاس به دانش آموزان زمینه پرورش حرفه ای آنها را فراهم کنید.

10- مدیر مدرسه می بایست به معلمان وکارکنان مدرسه برای رفتار درست آنها پاداش دهد این کار باعث می شود تا نتایج مثبت بیشتر شود همچنین باید به کارهای برجسته به خلاقیت های کاربردی، به ساده کردن کار، به کیفیت کار، به کارهای تیمی و نهایتا" به کسانی که رفتار موثر دارند پاداش داد این پاداش می تواند هم مادی وهم معنوی باشد.

11- معلمان می بایست در بهبود فرایند یاددهی – یادگیری فعالیت های آموزشی مدرسه وارتقای شایستگی های حرفه ای معلمان از پژوهش مشارکتی که یکی از اثر بخش ترین نوع پژوهش در حین عمل می باشد استفاده نمایند برای اینکار لازم است آموزش های لازم را به معلمان ارائه داد.

12- مدیر مدرسه باید به همان اندازه که به زیردستان (معلمان وکارکنان مدرسه) آزادی عمل می دهد به همان اندازه هم اقتدار خود را به کار گیرد ونظارت لازم را برکارآنها داشته باشد.

13- مدیر مدرسه به کارکنان ومعلمان اجازه می دهد تا درحوزه محدودیت های تعیین شده توسط او تصمیم گیری وانجام وظیفه نمایند.

14- مدیران باید به جای سخت کار کردن، کاغذ بازی و بوروکراسی اداره به زیبا کردن، وهمچنین درست ونرم وروان کارکردن بپردازند.

15- مدیران باید از پیشداوری در مورد معلمان، کارکنان ودانش آموزان اجتناب نموده وبه کسی برچسب نزنند، وطوری رفتار کنند تا همه افراد در کارها وحل مشکلات همدیگر را یاری کنند.

16- در مدارس کیفیت جامع مدیر باید تلاش کند خود رهبر آموزشی باشد و هم مهارت های رهبری را به معلمان خود بیاموزد.

منابع و مآخذ:

1- عزتخواه، نوروزی، مدیریت مراکز پیش دبستانی، 1375

2- علاقه بند، علی، مقدمات مدیریت آموزشی، 1374

3- صافی، احمد، سازمان و مدیریت در آموزش وپرورش، 1379

4- تورانی، حیدر، مدیریت فرآیندمدار در مدرسه، 1382

5- شوجی، شیبا، رویکرد نوین مدیریت کیفیت در آمریکا، مترجم دکتر اقدسی، محمد، 1380

6- تورانی، حیدر، کیفیت بخشی آموزش وپرورش دوره ابتدایی...، 1380

0

عنوان کاربرد تکنولوژی در تعلیم و تربیت و آموزش شامل هرگونه وسایل ممکن و اطلاعاتی می شود که می تواند در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد.این موضوع با وسایل و لوازم مورد استفاده در تعلیم و تربیت و آموزش ازقبیل تلویزیون،آزمایشگاه های زبان و انواع رسانه های طراحی شده سروکار دارد. به عبارت دیگر کاربرد تکنولوژی در تعلیم و تربیت اساسا همان مفهوم عامیانه تکنولوژی آموزشی یعنی استفاده از وسایل سمعی بصری،مانیتورها و صفحه کلید رایانه است.حوزه عمومی وسایل سمعی بصری خود شامل دو قسمت قابل تفکیک است:یکی سخت افزار و دیگری نرم افزار. قسمت سخت افزار با تجهیزات فیزیکی و واقعی سروکار دارد،از قبیل پروژکتور اورهد، پروژکتور اسلاید،ضبط صوت، تلویزیون و غیره. قسمت نرم افزار شامل اقلام متعددی است که در رابطه با تجهیزات و دستگاه های مذکور مورد استفاده قرار می گیرد،مانند طلقهای شفاف اورهد، اسلاید، نوارهای شنیداری، نوارهای ویدئویی و غیره. به طور آشکار،کاربرد تکنولوِژی در تعلیم و تربیت یکی ازجنبه های مهم تکنولوژی است.نقش عمده تکنولوژی آموزشی کمک به بهبود کارایی کلی فرایند تدریس و یادگیری است.در تعلیم و تربیت این کارایی بهبود یافته و به طریق گوناگون می تواند ظاهر شود. به عنوان مثال: 1- افزایش کیفیت یادگیری،یا میزان تسلط بر آن. 2- کاهش مدت زمان مورد استفاده یادگیرندگان جهت دسترسی به اهداف مورد نظر 3- افزایش کارایی معلمان برحسب تعداد یادگیرندگان که به آنها آموزش داده می شود، بدون کاهش کیفیت یادگیری 4- کاهش هزینه ها، بدون اینکه برکیفیت تأثیر بگذارد 5- افزایش استقلال یادگیرندگان و انعطاف امکانات آموزشی (احدیان و همکاران1380).

به عبارت دیگر طی سالهای اخیر توجه بسیار به بهره گیری از تکنولوژیهای نوین در کلاس درس شده است.تغییرات سریع تکنولوژی در فرایند یاددهی- یادگیری موجب تحولات وسیع شده و هدف آن بهبود کیفیت آموزشی در مدارس بوده است، تکنولوژیهای جدید با فراهم آوردن فرصتهای مناسب در جهت استعدادها و علایق شخصی دانش آموزان به بهبود نظام آموزشی مدارس کمک شایانی می کنند (بایلر و ریتچی، 2002). مطالعات نشان می دهند که بهره گیری از تکنولوژیهای روز (مثل رایانه و شبکه جهانی) در کلاسهای درس این امکان را به دانش آموزان می دهد که با سرعت بیشتر و عملکرد بهتر بیاموزند(مهمت، 2004). و احساس رضایت بیشتر از حضور در کلاس درس داشته باشند (میلکن و بامز، 2002).

امروزه صاحنظران و اندیشمندان جهان بر نقش مهم و تعین کننده فناوری آموزشی و تکنولوژی آموزشی در فرایند یاددهی – یادگیری تأکید می کنند و بر این باورند که میزان بهره گیری و استفاده مطلوب و به جای معلمان و دبیران از تکنولوژی آموزشی در ارتقای کیفیت آموزشی تأثیرات سازنده ای خواهد داشت. از تأثیرات تکنولوژی آموزشی می توان به اثرات مثبت بر افزایش زمان و کیفیت یادگیری، ایجاد حس پرسشگری،کسب مهارتهای لازم برای زندگی اشاره کرد (توضیح. 1385). همچنین می توان به اثرات مثبت بر کارکرد و بازده دانش آموزان در کلیه ی موضوعات درسی و امیدواری آنان به آینده ی تحصیلی خود، تأثیر نقش و کارکرد های آموزگار، نحوه ی گروه بندی دانش آموزان، توسعه ی رویکرد دانش آموز محوری، افزایش تعامل بین معلم و شاگردان، استمرار در کاربرد فناوری، علاقه مندی نوآموزان به فرایند تحصیل، بالا رفتن اتکاء به نفس در یادگیری، استفاده از امکانات ارتباط از راه دور به صورت بر خط همکاری و مشارکت و همیاری و رفاقت و هم زیستی بیشتر نیز اشاره کرد)کابلی و پور اسکندری. 1385.(

تکنولوژی آموزشی توانایی بالقوه ای در بهبود فرایند یاددهی- یادگیری دارد که می توان از آن جمله به موارد زیر اشاره کرد: انفرادی کردن آموزش،بهبود کیفیت تدریس،مقابله با مشکلات آموزش جمعی،ایجاد فرصتهای برابر آموزشی،فراهم ساختن آموزش مستمر،تقویت نقش معلم،تأکید بر جنبه های انسانی آموزش(عطاران،1381).

بر اساس تجربیات حاصل از بکارگیری دستاوردهای تکنولوژی آموزشی درگذشته و حال و طبق اطلاعاتی که از محققان،صاحبنظران و افراد متخصص دراین رشته از علوم عملی بدست آمده است فواید کاربرد تکنولوژی آموزشی مطرح شده است.

احدیان (1387) نقش تکنولوژیهای آموزشی را در یادگیری این گونه بیان می کند که:

1- تکنولوژیها اساس قابل لمسی را برای تفکر و ایجاد مفاهیم به وجود می آورند.

2- توجه و علاقه فراگیران را جلب می کنند.

3- یادگیری را سریعتر، مؤثرتر و پایدار تر می کنند.

4- تجارب واقعی، عینی و حقیقی را در اختیار فراگیران قرار می دهند.

5- موقعیت هایی را در اختیار قرار می دهند که کسب آنها از راههای دیگر امکان پذیر نیست.برخی از این موقعیتها به شرح زیر می باشد:

الف) جریانات و رویدادهایی که به علت کندی حرکت و پیدایش مطالعه جزئیات آنها امکان پذیر نیست مثل فیلمبرداری و نمایش باز شدن گل با استفاده از تکنیک فیلمبرداری.

ب) جریانات و رویدادهایی که به علت سرعت حرکت و پیدایش مطالعه آنها با دشواری صورت می گیرد نظیر بال زدن حشرات و پرندگان با استفاده از تکنیک فیلمبرداری سریع.

ج) آن چه به دلیل حجم زیاد و یا سنگینی وزن و یا عدم قابلیت انتقال به کلاس مقدور نیست. مثل تأسیسات پالایشگاهها، کارخانه، ماشین های بزرگ و...

د) آن چه به دلیل کمی حجم و کوچکی اندازه، مطالعه جزئیات آن بدون چشم مسلح امکان پذیر نیست مانند میکروبها و ذرات ریز ذره بینی.

ه) آنچه به دلیل بعد مکان و زمان قابل دسترس نیست، نظیر نحوه تشکیل جلسات سازمان ملل و یا زندگی ایرانیان در اعصار گذشته.

و) آنچه به طور کلی در شرایط عادی دسترسی به آن مشکل و تاحدی غیر ممکن است. مثل بررسی ساختمان اندامهای داخلی بدن و جریان خون در رگها.

در مورد تأثیر و اهمیت تکنولوژی آموزشی در زمینه های گوناگون آموزشی می توان به تحقیقی که در سال 1994 در آمریکا در زمینه کاربرد تکنولوژیهای آموزشی انجام گرفت اشاره کرد.نتایج این تحقیق نشان داد:

الف- تکنولوژی آموزشی اثرات مثبت و قابل ملاحظه ای برکارکرد و بازده دانش آموزان در کلیه موضوعات درسی و در همه سطوح تحصیلی در کلاسهای درس دانش آموزان داشته است.

ب- کاربرد تکنولوژی آموزشی در امیدواری فراگیران نسبت به آینده تحصیلی خود مؤثر بوده است.

پ- تعداد دانش آموزان،کارایی طراحی آموزشی،تأثیر نقش و کارکردهای آموزگار،نحوه ی گروه بندی فراگیران،میزان اثر بخشی آموخته ها و کیفیت درک فراگیران،به کاربرد عوامل فناورانه در سر کلاس درس بستگی داشته است.

ت- فناوری سبب توسعه ی رویکرد دانش آموز محوری می شود و همکاری بیشتری را در امر یاد گیری ایجاب می کند.همچنین باعث تعامل بیشتر بین معلم و دانش آموز می شود.

ث- تغییرات ایجاد شده در طی یک دوره به یکباره احساس نمی شوند بلکه برای نتیجه دادن به استمرار در کاربرد تکنولوژی در فرایند آموزش یادگیری نیازمندند.

ج- تصویرهای ویدیویی تعاملی،به ویژه در صحنه آموزش مهارتها و مفاهیم مشکل و پیچیده ای که به صورت مجرد هستند حائز اهمیتند و اثرات مثبتی بر این نوع یادگیری دارند.

چ- استفاده از امکانات ارتباط از راه دور به صورت برخط برای کارهای تیمی و گروهی درسرتاسرکشور نشان داد،کاربرد تکنولوژی در مهارتهای تحصیلی موجب افزایش کار گروهی است.

ح- فراگیران، در شرایطی که از شبکه های رایانه ای استفاده می کنند،همکاری همیاری و مشارکت بیشتری در مورد یادگیری با یکدیگر دارند(دنیاروند،1385).

رشد روز افزون دانش٬ همراه با رشد فناوری٬ به خصوص در زمینه ی اطلاعات و ارتباطات٬ به طور دائم فرآیندهای تدریس و یادگیری را در برون و درون مدرسه و کلاسهای درس٬ تحت تأثیر قرار می دهد. فناوری٬ زمینه را برای یادگیری مادام العمر فراهم می کند و همه ی افراد با توجه به نیازها و تواناییهای خود می توانند٬ با دسترسی به فناوری مناسب٬ به یادگیری بپردازند. معلمان نیز باید با استفاده از فناوری های گوناگون٬ شیوه های تدریس و یادگیری به روش سنتی را تغییر دهند و دگرگون کنند و با این تغییر٬ در پیشرفت علوم و اثر بخشی آن بکوشند.پیشرفت فناوری های ارتباطی و افزایش امکان دسترسی افراد به فناوری اطلاعات کمک خواهد کرد که آموزش در مدارس٬ با آموزش در دیگر مؤسسات یکپارچه شود. در این وضعیت٬ مرز میان هر سازمان با سازمانهای همکار و سازمانهای خارج از کشور٬ کمرنگ خواهد شد؛ به ویژه اینکه روند توسعه ی فناوری٬ دیوار بین مدرسه٬ منزل و جامعه را از میان برمی دارد(زمانی٬ 1384).

استفاده از فناوری های آموزشی در تدریس و یادگیری٬ باعث خارج شدن کلاس از حالت یکنواختی٬ فعال شدن دانش آموزان٬ بروز خلاقیت و نوآوری و تسریع در امر یادگیری فراگیران می شود(پیری،1382).

فناوری با ارائه ی مجموعه ی متنوعی از شیوه های آموزش و یادگیری٬ دانش آموزان را برای کسب آگاهی در زمینه ی مورد علاقه شان تشویق می کند و یادگیری معنی دار را میسر می سازد. مربیان و متخصصان٬ قاطعانه اظهار می کنند٬ فناوری های آموزشی٬ از جمله ابزارها٬ وسایل و رسانه های آموزشی٬ قابلیت بالایی در آموزش و یادگیری دارند و نقش معلم٬ در حال حاضر٬ با آنچه که به صورت سنتی در کلاس ها ایفا می شد٬ کاملا" فرق کرده است (تاپلیال،2000). استفاده از فناوری در فرایند تدریس و یادگیری نقش بسیار مهمی دارد. استفاده از فناوری در حین آموزش باعث می شود٬ حواس بیشتری از دانش آموزان به کار بیفتد و یادگیری بهتر صورت گیرد. تحقیقات دانشمندان علوم تربیتی این حقیقت را روشن کرده است که کودک در دوران اولیه ی زندگی٬ بیشتر آموخته های خود را از طریق حواس پنج گانه فرا می گیرد و به مجموعه ای از تصورات ذهنی دست می یابد. سپس این تصورات را به مفاهیم مجرد و پیچیده تر تبدیل می کند. این حقیقت ما را متوجه ی دو مطلب اساسی می کند:

1- برای آموزش در مراحل ابتدایی تحصیل٬ باید از حواس پنج گانه استفاده کرد؛ زیرا درصد یادگیری در این دوره٬ با بهره گیری از تصورات محسوس و ملموس٬ بسیار بالا است. دقت در انتخاب وسیله ی آموزشی که به طور همزمان چند حس از حواس فراگیران را در حین آموزش به کار گیرد٬ یادگیری را عمیق تر و بهتر می کند(گودرزی٬ 1371).

2- معلمان باید بدانند٬ فناوری چه چیزهایی را می تواند برای تدریس آنها و یادگیری دانش آموزان عرضه کند. در این خصوص گیبسون (1997) می گوید: یک روش مناسب و مفید برای صحبت کردن درباره ی آنچه فناوری می تواند عرضه کند٬ آگاهی از قابلیت ها و توانایی های آن است. همان طور که اشاره شد٬ فناوری قابلیت های فراوانی دارد که والاس (2003) قابلیت های فناوری برای یادگیری فراگیران را اینگونه بیان می کند:

فناوری در یادگیری می تواند٬ برای فراگیران فرصتهایی را فراهم کند تا در فرایند یادگیری معنی دار درگیر شوند و مشارکت کنند. این فرصت ها به چهار دسته تقسیم می شوند:

1- بازنمایی و عرضه ی مطالب: ارائه ی ایده ها٬ فعالیت ها و فرایندهایی که بدون فناوری دشوار یا غیر ممکن هستند٬ به وسیله ی فناوری امکانپذیر می شود. برای مثال فناوری می تواند٬ از طریق شبیه سازی٬ فرایندهایی که برای آموزش به زمان و مکان نیاز دارند را به راحتی و در کوتاه ترین زمان در کلاس ارائه دهد. یا اینکه در آزمایشگاه می توان٬ از رایانه برای ثبت تغییرات درجه حرارت یا دیگر متغیرها استفاده کرد. اگرچه می توان بدون رایانه نیز چنین کاری را انجام داد٬ ولی غالبا" در نتایج آن اختلاف نظرهایی به وجود می آید و علاوه بر آن زمان بر نیز هست. کاوانااف (2002) در این خصوص می گوید:شواهد نشان می دهند٬ دانش آموزان مقدار زیادی از تجزیه و تحلیل های شبیه سازی شده را می آموزند؛ به ویژه هنگامی که با تجزیه و تحلیل های واقعی تلفیق می شوند.

2- دستیابی به اطلاعات: با استفاده از فناوری هایی مانند اینترنت٬ فراگیران می توانند به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند که قبلا" دسترسی به آنها در کلاس امکان نداشته است. دسترسی به اطلاعات به دو دلیل اهمیت دارد: اول اینکه مطالعه و بررسی مطالب و چیزهایی را که مورد علاقه و برانگیزنده ی دانش آموزان هستند٬ ممکن می سازد و دیگر اینکه محتوای مناسبی برای مدرسه هایی که منابع کم محتوا و ضعیفی را در اختیار دارند٬ و به متون قدیمی موجود در کتابها وابسته اند٬ فراهم می کند.

3- ایجاد دگرگونی: استفاده ازفناوری در فرایند یادگیری٬ تغییر بنیادی ایجاد کرده است. به کمک فناوری٬ فراگیران می توانند فرایند یادگیری خود را تسهیل کنند و بدون توجه به محدودیت های زمانی و مکانی٬ به یادگیری بپردازند. هم اکنون شیوه های صحیح و کارآمد آموزش و یادگیری علوم٬ به ویژه انجام آزمایش ها و جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها٬ نقش اندکی در کلاس های علوم بازی می کنند زیرا به زمان نیاز دارند. فناوری٬ با سرعت بخشیدن به زمان و ماشینی کردن تجزیه و تحلیل داده ها٬ امکان درگیر شدن فراگیران را در این فرایندها فراهم می کند. فراگیران در چنین فضایی می توانند٬ آنچه را که دانشمندان و متخصصان انجام می دهند از جمله جمع آوری٬ تجزیه و تحلیل داده ها٬ آزمون فرضیه ها٬ طراحی آزمایش ها و نتیجه گیری انجام دهند؛ زیرا استفاده از ابزارها و فناوری ها٬ برخی از محدودیت ها را در محیط کلاس کاهش می دهد و از رشد و افزایش موانع برای انجام چنین کارهایی جلوگیری می کند.

4- تشریک مساعی: یکی از نخستین استفاده های فناوری در آموزش و یادگیری علوم٬ همکاری و مشارکت در فعالیتهای جمع آوری اطلاعات بوده است. با مشارکت در فعالیتهای گروهی و عملی که دانش آموزان برای یادگیری علوم انجام می دهند٬ تلاشی انسانی و جمعی برای مفهوم سازی و یادگیری معنی دار صورت می گیرد. فراگیران با همکاری یکدیگر می توانند٬ به کمک فناوری٬ در ارتباط با موضوعی خاص٬ اطلاعات گسترده ای را جمع آوری و به کلاس عرضه کنند. معلم به کمک فراگیرین می تواند٬ اطلاعات را جمع بندی کند و نتیجه ی این تشریک مساعی را در اختیار کلاس قرار دهد (تاپلیال٬ 2000).

0

روش ها و شیوه های آموزش مسائل دینی (نماز) در کودکان و نوجوانان بر اصولی استوار است که به ذکر مهم ترین آن ها در این نوشتار پرداخته شده است.

1. فطری بودن

نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی و عمیق است که در عمق روان بشر وجود دارد.در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده است که پرستش جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. گاهی که این میل و روح پرستش توسط انبیا(علیهم السلام) در مسیر صحیحی قرارگرفته، به خداپرستی ختم شده، اما گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون مانند سنگ و چوب، ماه، خورشید، آتش، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند.

استاد شهید علّامه مطهری(رحمه الله) در این باره می فرماید:«یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلّیات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد وجود انسان ها حس نیایش و پرستش است. مطالعه آثار زندگی بشر نشان می دهد هر زمان، هرجا که بشر وجود داشته است، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. چیزی که هست شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است; از نظر شکل، از رقص ها و حرکات دسته جمعی موزون هم راه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالی ترین خضوع ها و خشوع ها.»1

همه کودکان به طور فطری کنجکاو و کاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج می زند; مثلاً، وقتی بزرگ ترها به آن ها محبت و نوازش می کنند، ممکن است قادر به تفهیم تشکر و سپاس خویش به آن هانباشند، ولی با پیام هایی که از طریق چشم و نگاه های معصومانه و چهره متبسم به ما می دهند، تشکر و قدردانی خویش را ابراز می دارند.

تجربیات و مشاهدات نیز مؤیّد این مطلب است که کودکان در تقلید و یادگیری مفاهیم و مسائل دینی مثل نماز و روزه آمادگی بیش تری در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان می دهند. این موضوع مؤیّد فطری بودن خداجویی در کودکان است.

طبق منابع اسلامی، برای ما مسلّم و متقن است که میل به پرستش، نیایش، کمال طلبی و حقیقت جویی در کودک، فطری و درونی است. این موضوع را شواهد تاریخی (پرستش بت، خورشید، گاو و ساختن بهترین مکان ها برای معابد) و آیات و روایات تأیید می کند.

خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید، می فرماید: «فاَقِم وجهَکَ لِلدّینِ حنیفاً فطرتَ اللّهِ الّتی فَطَرالنّاسَ علَیها لا تبدیلَ لِخلقِ اللّهِ ذلکَ الدّینُ القَیِّمُ ولکنَ اکثرالناس لا تعلمون» (روم: 30); پس روی خود به سوی دین حنیف کن که مطابق فطرت خداست; فطرتی که خدا بشر را بر آن فطرت آفریده و در آفرینش خدا دگرگونی نیست، این است دین مستقیم، ولی بیش تر مردم نمی دانند.اگر مشاهده می شود که گروهی از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی از جمله نماز رغبت و تمایلی از خود نشان نمی دهند، این مربوط به عوامل محیطی است که فطرت کودک را از مسیر خود منحرف کرده است.

متأسفانه بعضی از والدین به دلیل عدم حساسیت و اهمیت نسبت به مسائل دینی و گاهی به دلیل سخت گیری ها و آموزش های غلط و عدم آشنایی آنان با سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)و روش های تربیتی، به گونه ای با کودک رفتار می کنند که آنان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت، کم رغبت و بعضاً از آن متنفّر می شوند.

با کمال تأسف، باید گفت که بعضی از والدین حساسیت و دقتی که در امور دنیوی (تغذیه، لباس، درس و مانند آن) فرزندانشان از خود نشان می دهند در مسائل معنوی و دینی آن ها ندارند. به راستی، این گروه از والدین مصداق کلام نورانی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)هستند که می فرماید:

«وای بر فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان!» گفتند: یا رسول الله، منظور شما پدران مشرکند؟ فرمود: «خیر، بلکه پدران مؤمنی که واجبات دینی را به فرزندان خود نمی آموزند و اگر آنان خود بخواهند احکام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری می کنند (و حال آن که) اگر کالایی به دست بیاورند از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزار و آنان نیز از من بیزارند.»2

با توجه به این اصل، که خداجویی امری فطری و درونی است، علمای تعلیم و تربیت اسلامی باید به فکر تهیه و تدوین کتبی باشند که شیوه های صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای فطری بودن آن به والدین آموزش دهد تا آنان به شیوه ها و روش های نادرست متوّسل نشوند.

2. اختیاری بودن

انسان به اقتضای فطرت الهی خود و به دلیل آن که موجودی است چند بعدی و به اعتبار کرامتی که خداوند برای او مقرّر نموده، موجودی است مختار و کرامت خویش را می تواند با اختیار خود کسب نماید. در واقع، از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است که دارای میل ها و جاذبه های معنوی است که سایر موجودات فاقد آن می باشند. انسان قادر است در برابر میل های درونی خود ایستادگی کند و فرمان آن ها را اجرا نکند یا به بعضی از آن ها پاسخ گوید و بعضی دیگر را مهار نماید یا از آن ها در جهتی خاص استفاده کند.

این توانایی انسان به حکم نیرویی است که آن را «اراده» می نامند و تحت فرمان عقل عمل می کند. این توانایی بزرگ از مختصات انسان است و براساس این توانایی است که انسان یک موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختیار می باشد.3

در قرآن و منابع تعلیم و تربیت اسلامی، دلایل متعددی وجود دارد دالّ بر آزادی و اختیار انسان; از جمله آن هاست:

▪ «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (انسان: 3); ما راه راست را به او (انسان) نشان دادیم; یا شکرگزار خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.

▪ «فَمن شاءَ فلیُؤمِن و مَن شاءَ فَلیکفر» (کهف: 29); پس هرکه می خواهد ایمان بیاورد و هر که می خواهد کفر بورزد.

▪ «کلُّ نفس بِما کَسبت رهینه» (مدثر: 38); هر کس در گرو اعمالی است که آن را کسب کرده.

▪ این که انسان می تواند مشرک باشد یا موّحد دلیل بر اختیار اوست.

▪ وجود انبیا(علیهم السلام) و تعلیم و تربیت و مسؤول بودن انسان دلیل دیگری است بر مختار بودن او.

در دعوت کودکان و نوجوانان به دین، باید به گونه ای عمل کنیم که آن ها احساس آزادی کنند و با توجه به این موضوع که انسان فطرتاً خداجوست، با تذکر روش های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار نماییم و آن ها را به طرف پذیرش دین سوق دهیم.

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نیز با نرم خویی و با زبان لیّن افراد را به دین اسلام دعوت می کردند. به تجربه نیز ثابت شده است که با زور و اکراه نمی توان کسی را به راه راست هدایت کرد.

خداوند تعالی می فرماید: «اَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکوُنوا مؤمنین» (یونس: 99); ای رسول! تو کی توانی همه را با جبر و اکراه مؤمن گردانی؟

اگر به مفاد آیه «لا اکراهَ فیِ الدّین، قد تَبیّنَ الرُّشدُ مِن الغَیِّ» (بقره: 256); توجه نماییم، خداوند می فرماید: ای پیامبر، وظیفه تو تبیین است. تبیین کردی، دیگر جای اکراه وجود ندارد.

و یا می فرماید: «اِنَّما علیکَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ» (آل عمران: 20): کار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستی.

بنابراین، نباید هیچ گاه کودکان و یا نوجوانان را مجبور به دین داری کنیم یا برای آن که دیندار شوند، نباید به آن ها مزایای زیادی بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع، بتوانیم آن ها را به عقیده ای معتقد کنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود; یعنی اعتقادی که نه برای جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت.4

وقتی نوجوان مجبور به دین داری نشود (و در دوره کودکی، سالم و عاری از انحراف پرورش یافته باشد) و دین به نحو منطقی و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به این که به تفکر انتزاعی رسیده است اگر دلایل و اعتقادات ما محکم و قابل دفاع باشد، دین یا مذهب را خواهد پذیرفت و این دین داری او وراثتی یا ریاکارانه و هم راه با ناخالصی نخواهد بود، بلکه «دین خالص» خواهد بود و در پی آن، به دستوراتش عمل خواهد کرد.

در دین اسلام، تأکید فراوان بر این مطلب می شود که اصول دین تقلیدی نیست، بلکه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش کنیم که کودک و نوجوان را به طریقی مثبت و ترغیب کننده، به دین دعوت نماییم و از افرادی که دارای مبناهای اعتقادی و فکری قوی هستند در این زمینه، کمک بگیریم. باید توجه داشته باشیم که کودک و به ویژه نوجوان، در مقابل برخوردهای آمرانه، مقاومت می کند.5

دکتر زهرا مصطفوی نقل می کند: همسرم به دلیل عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد و به نماز وامی داشت. امام(رحمه الله)وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که «چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن.» این کلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که برای نماز صبح به موقع بیدارش کنم.6

اگر والدین می خواهند فرزندان آن ها نمازخوان و معتقد بار آیند، سعی کنند اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینی باشند و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پای دارند و خودشان بدان معتقد باشند.

ثانیاً، توجه داشته باشند که در دوران کودکی، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس سازند و سعی کنند که خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و از سخت گیری، اجبار و اکراه آن ها خودداری ورزند. پدری که برای بیدار کردن دختر تازه بالغ خود برای ادای نماز صبح، دستی به گیسوان او می کشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهی بیدار می کند، انجام این تکلیف دینی را با شیرینی محبت پدرانه خویش می آمیزد و عبادت را در کام فرزندش شیرین می سازد.

ثالثاً، والدین نسبت به مسأله نماز و مسائل اعتقادی هم چون سایر مسائل حساسیت نشان دهند. اگر آن ها به سفارش ها و سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام) و بزرگان دین عمل کنند، قطعاً فرزندانی معتقد و با نماز خواهند داشت.

3. آموزش تدریجی

آموزش معارف و مسائل دینی دارای مراتب و درجاتی است و هر مرتبه و درجه ای از آن، اصول و مقتضیاتی دارد که باید مراعات شود. تفاوت این مراتب و درجات به دلیل تفاوت های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلّمان است.7

بدین روی، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی متناسب با سطح درک و قوای ذهنی و روانی متعلّمان باشد.

والدین و بزرگ سالان نباید توقّع داشته باشند که کودک آن ها سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینی از وظایف دینی را بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام آن موظف بداند. تکالیف سنگین و زودهنگام و خارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی او وارد آورد.

در تعالیم اسلامی، توصیه های فراوانی در زمینه آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق(علیه السلام)می فرمایند:

«وقتی کودک به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید که هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگوید، سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد. در این هنگام، به او آموزش دهید که هفت بار بگوید «محمّدرسول اللّه» و سپس تا چهارسالگی او را آزاد بگذارید. در آن هنگام، از وی بخواهید که هفت مرتبه «صلی اللّه علیه و آله» را تکرار نماید و سپس تا پنج سالگی او را رها کنید. در این وقت، اگر کودک دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید و در سن شش سالگی رکوع و سجود و دیگر اجزای نماز را به او آموزش دهید. وقتی هفت سال او تمام شد، به او بگویید دست و صورت خود را بشوید (در مورد وضو نیز به تدریج، وضو گرفتن را به او بیاموزید) سپس به او بگویید نماز بخواند. آن گاه کودک را به حال خود واگذارید تا نُه سال او تمام شود... در این هنگام، وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید.»8

منابع:
1 محمدرضا رضوانطلب، پرستش آگاهانه، ص 51، به نقل از: احیای فکر دینی، ص 15
2 مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625
3 محمدرضا مطهری، راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ص 42
4 الیور ارونسون، روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرکن، ص 34
5 یحیی کاظمی، آموزش و پرورش از خردسالی تا جوانی، ص 87
6امیررضا ستوده، پا به پای آفتاب، ج 1، ص 123
7 محمدعلی سادات، راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، ص 27
8 همو، راهنمای پدران و مادران، ج 2، ص 59، به نقل از: وسائل الشیعه، ج 15، ص 193 و یکصدو چهارده نکته درباره نماز، ص 66
9 سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص 157، به نقل از اصول کافی، ج 3، ص 409 و ج 4، ص 124 و تهذیب، ج 2، ص 380 و ج 4، ص 282
10 محمدرضا مطهری، شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی(رحمه الله) با کودکان و نوجوانان، ص 88، به نقل از: تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای، ص 181
11 همو، «مقدمه ای بر مفاهیم و کاربردهای راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام»، ص 68 و 69 (پایان نامه کارشناسی ارشد)، به نقل از: فصلنامه تعلیم و تربیت، ش 1،بهار1365، ص 16
12 رجبعلی مظلومی، با تربیت مکتبی آشنا شویم، ص 142
13 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 87 و 86
14 حاج شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 2، ص 574
15 اصول کافی، ج 2، ص 87
16 مجموعه ورّام، ص 386
17 مستدرک الوسائل، ج 1، ص 130 / مسلم صحیح، ج 3، ص 144
18 حسن شعبانی، مهارت های آموزشی و پرورشی «روش ها و فنون تدریس»، ص 23
19 اصول کافی، ج 1، «کتاب الکفروالایمان»
20 علی قائمی، اقامه نماز در دوران کودکی، ص 36 و 37
21 بحارالانوار، ج 43، ص 307
22 محمدمحمدی ری شهری، جشن تکلیف، ص 86
23 ابن حنبل، مسند، ج 5، ص 69
24 ابی یعلی، مسند، ج 3، ص 50، حدیث 2452
25 السیره النبویه، ج 4، ص 237
26 صادقی اردستانی، «...»، پیوند، تابستان 67، ص 57 و 58
27 ابن حنبل، مسند، ج 3، ص 100
28 شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، ص 47 / جشن تکلیف، ص 88 و 89 / داستان هایی از زندگی پیغمبر ما، ص 105
29 اقامه نماز در دوران کودکی و نوجوانی، ص 35
30 مستدرک الوسائل، ج 15، ص 160 و ج 3، ص 19 / اصول کافی، ج 2، ص 409 / وسائل الشیعه، ج 3، ص 14 و 16
31 وسائل الشیعه، ج 15، ص 183
32 غلامعلی افروز، روش های پرورش احساس مذهبی (نماز) در کودکان و نوجوانان، ص 19 و 20، به نقل از: عبدالحسین دستغیب، توحید و نبوت در داستان های شهید
33 اقامه نماز در دوران کودکی، ص 36
34 علی اصغر احمدی، مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری انجمن های اولیا و مربیان کشور، ص 194
منبع:ماهنامه معرفت، شماره 44
نویسنده:محمدرضا مطهری

0

رسول خدا (ص) در طول تاریخ، بزرگترین و بهترین سرمشق بشریت بود. او قبل از اینکه با گفتار خود راهنمای خلق باشد با رفتار خویش بهترین مربی بود.

کودکان از راه چشم بیش از گوش امور را فرا می گیرند. تحقیقات روانشناسان این مطلب را اثبات کرده است که 75% یادگیریهای ما از طریق چشم، 13% از طریق گوش، 6% از طریق لامسه، 3% از طریق چشایی و 3% از طریق بویایی است. بنابراین بر والدین و مربیان است تا حدی که می توانند سعی کنند با عمل خویش کودکان را به راه صحیح و سعادت رهنمون و هدایت نمایند، چون زبان عمل از زبان سخن بسیار گویاتر و نافذتر است.

شاعر نیز می گوید: دو صد گفته چو نیم کردار نیست.

امام صادق(ع) می فرمایند: «کُونوا دُعاهَ النّاسِ بأَعْمالِکُمْ وَ لاتَکُونُوا دُعاهً بِاَلْسِنَتِکُمْ؛ (5)

مردم را با رفتار خود به حق رهبری کنید، نه با زبان خویش.»

شهید بهشتی در توضیح این حدیث گفته است: اگر سؤال شود که انحطاط مسلمین از کی آغاز شد، انحطاط تشیع از چه زمانی پدید آمد؟ می گوییم از زمانی که زبان، درازتر و عمل ما نارساتر شد، از وقتی که ما پرحرف ولی کم عمل یا بدعمل شدیم. دوستان، ایمان عبارت است از یک نوع تابش نور، دارای روشنی و گرما با هم از قلب انسان مؤمن برمی خیزد و در قلب و دل دیگران می نشیند، بی آنکه زبان در میان واسطه باشد. (6)

لذا والدین باید بدانند که کودکان در تمام اوقات شبانه روز همانند یک دوربین فیلمبرداری از تمامی حرکات و سکنات آنان فیلمبرداری نموده و رفتارهای خوب و بد آنان را تقلید می نمایند، لذا بر والدین است که ابتدا خودشان را اصلاح نموده و برای فرزندان خویش بهترین الگو باشند و سپس از طریق پند و نصیحت، داستان و قصه و... آنان را با خوب و بد زندگی آشنا نمایند.

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «پندی که هیچ گوشی آن را بیرون نمی افکند و هیچ نفعی با آن برابری نمی کند، پندی است که زبان گفتار از آن خاموش و زبان کردار بدان گویا است.» (7)

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: کسی که از اصلاح خویش عاجز و ناتوان است، چگونه می تواند دیگران را اصلاح کند؟ (8)

دکتر فریده مصطفوی درباره تهذیب و تربیت عملی امام خمینی چنین می گوید:

«کارهای دینی به ما دیکته نمی شد، در خانواده وقتی ما رفتار امام(ره) را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم.

از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند، وقتی کاری را به ما می گفتند «انجام ندهید» و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، قهرا ما هم انجام نمی دادیم. مثلاً به ما می گفتند «باید نماز بخوانید» خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو می گرفتند و مشغول نماز خواندن می شدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی کردن بودیم. یک مرتبه هم نیامدند صدا کنند «دخترها! بایستید برای نماز، بیایید، من ایستاده ام، پشت سر من یا خودتان نماز بخوانید.» ایشان تمام سال، اول اذان نماز می خواندند ولی یک بار هم به ما نگفتند که: «الان دست از کارتان بردارید، موقع اذان است، دست از بازی تان بردارید و بایستید برای نماز.»(9)

وقتی که امام درباره نماز و اهمیت دادن به آن خودشان عامل بوده و با زبان عمل با فرزندانشان حرف می زده اند مسلما تأثیرات عمیقی بر عمق روح و روان فرزندانشان می گذاشتند. بر طبق نظر روانشناسان پدر و مادر اولین، مؤثرترین و مطمئن ترین الگو در نزد کودکان می باشند.

یکی از صاحب نظران تربیت دینی نوشته است: غالب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری استوار است و اولین و مهمترین پایگاه یادگیری، کانون خانواده است، زیرا خمیرمایه شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد و نگرشها، رغبتها، رفتارهای خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده های مختلف، از خانه سرچشمه می گیرد.

وی در ادامه می افزاید: پایدارترین و در عین حال خوشایندترین یادگیریها، یادگیری غیر مستقیم یا مشاهده ای است. در این نوع یادگیری، یادگیرنده مطابق رغبتها و انگیزه های خودآگاهانه و بدون هر گونه جبر و فشار روانی، همه حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر می کند و با نوعی احساس خوشایندی و عاری از دشواری بر دانسته ها و تجارب خویش می افزاید. اگر اولیاء و مربیان بتوانند بسیاری از رفتارهای مطلوب و احساسات خوشایند را به طور غیر مستقیم و یا ضمنی از طریق بهره گیری از وجود الگوهای رفتاری، در کودکان و نوجوانان به وجود آورند، فوق العاده ارزشمند و مؤثر خواهد بود.

در یادگیری ضمنی و یا مشاهده ای به جهت آنکه یادگیرنده آگاهانه و داوطلبانه به موضوع یا رفتار خاصی دقت می کند، از نگرش مثبت و انگیزه قوی و غنی برخوردار است، کمتر دچار فشار ذهنی و خستگی شده، از دامنه توجه وسیعتری بهره می برد، در حالی که در آموزشهای مستقیم همیشه چنین نیست و ممکن است یادگیرنده یا دانش آموز نسبت به موضوع یادگیری، رغبت و انگیزه ای از خود نشان ندهد و زودتر خسته شود.

در یادگیری مشاهده ای ویژگیهای الگو برای کودکان و نوجوانان فوق العاده حایز اهمیت است، هر قدر الگوهای بزرگسال برای کودکان مطلوب تر، محبوب تر و جذاب تر باشند، میزان تأثیرپذیری بیشتر و پایدارتر می شود.

کودکان رفتار الگوهای مطلوبشان را بسیار دوست می دارند و مایلند که با آنان همانندسازی کنند و رفتاری همسان رفتار الگوهای خود داشته باشند. نماز خواندن کودکان خردسال نیز رفتاری است که ابتدا آن را از طریق مشاهده آموخته و احساس خاصی نسبت به آن پیدا کرده اند. همان طوری که اشاره شد، در خانواده نحوه نماز خواندن والدین، چگونگی نگرش آنها نسبت به نماز، تلقی آنها از اهمیت و عظمت نماز، رفتار آنها قبل از ایستادن به نماز، هنگام اقامه نماز و بعد از اتمام نماز، از جمله عوامل بسیار مهمی است که در ایجاد و پرورش حس مذهبی، بخصوص تمایل به نماز خواندن در کودکان دخیل است.

در این زمینه آنهایی که کودک و نوجوان با ایشان ارتباط متقابل دارند، مثل پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، دایی، عمه، خاله، عمو، معلم و مدیر، بیشترین مسؤولیت را عهده دار هستند. (10)

پیامها و نتایج

* یکی از بهترین، مؤثرترین و پایدارترین روشهای یادگیری مفاهیم آموزشی، اخلاقی، دینی، روش الگویی (یادگیری مشاهده ای) می باشد.

* والدین هنگامی می توانند بر روی کودکان تأثیر بگذارند که بین افکار، گفتار و رفتارشان همگونی و هماهنگی وجود داشته باشد.

* وجود الگوها به قدری در اسلام حایز اهمیت است که عمل پیامبر(ص) به عنوان یکی از منابع فقهی به شمار می رود و در قرآن تأکید زیادی بر روی الگوها خصوصا الگوی حسنه شده است.

* در یادگیری مشاهده ای، چون یادگیرنده آگاهانه به رفتار خاصی دقت می کند و از نگرش مثبت و انگیزه قوی برخوردار است، کمتر احساس فشار ذهنی و خستگی می کند.

* روان شناسان از روش اسوه ای به عنوان یکی از بهترین، مطمئن ترین و پایدارترین روشها یاد کرده و حتی نظریه ای تحت عنوان یادگیری اجتماعی توسط آلبرت بندورا مطرح شده که در مجامع و محافل علمی طرفداران زیادی پیدا کرده است.

* نماز خواندن رفتاری است که ابتدا از طریق مشاهده آموخته می شود و تمام کسانی که به نحوی با کودک در ارتباطند در این زمینه دارای مسؤولیت می باشند تا صحنه های نماز را به صورت خوشایندی برای کودکان ترسیم نمایند.

* کودکان بیشتر از عملکرد والدین تأثیر می پذیرند تا گفتار و نصایح آنان.

* حضرت امام خمینی(ره) با آگاهی از اصول، راهها و روشهای تربیت کودکان، و به پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام با کودکان خود و دیگران رفتاری اصولی و منطقی داشته و آنان را با عملکرد خویش به مسایل دینی دعوت می کردند.

منابع:

* الماسی، محمدعلی، تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران، نشر دانش فروز، 1374.

* شکوهی یکتا، محسن، تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روشها)، دفتر تحقیقات و برنامه ریزی و تألیف کتب درسی آموزش و پرورش، 1370.

* روزنامه جمهوری اسلامی، 21/7/1370.

* محمدی ری شهری، محمد، آگاهی و مسؤولیت، دارالتبلیغ، 1336.

* ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی(ره)، ج1، نشر پنجره، 1373.

* افروز، غلامعلی، روشهای پرورش احساس مذهبی (نماز) در کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1371.

پی نوشتها:

1 صف، آیه 3.

2 تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران، ص 202.

3 تعلیم و تربیت اسلامی (مبانی و روشها)، ص110 108.

4 احزاب، آیه 21.

5 سفینه البحار، ج 2، ص 278.

6 روزنامه جمهوری اسلامی، 21/7/1370.

7 غررالحکم، فصل نهم، شماره 162.

8 آگاهی و مسؤولیت، به نقل از غررالحکم آمدی روایت 1 5.

9 پا به پای آفتاب، ج1، ص100.

10 روشهای پرورش حس مذهبی کودکان، ص17 و 16 و 15و 12.

0

مفهوم امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی در لغت: واژه «امر» دو معنا دارد:
1- فرمان دادن و درخواست ایجاد چیزی؛
2- شأن، شیء، کار و حادثه. در قرآن کریم نیز واژه «امر» در این دو معنا به کار رفته است. در معنای اول، مثل «قل امر ربی بالقسط» و در معنای دوم، مثل: «وشاورهم فی الامر». واژه «نهی» به معنای بازداشتن، منع کردن و نهایت رسیدن می باشد؛ زیرا نهی، بر غایت و بلوغ دلالت دارد و نهایت هر چیزی، غایت آن است؛ چنان که گفته می شود: «انتهیت الیه خیر» همین گونه است در مورد فردی که در حال انجام کاری است و سپس از آن نهی می گردد؛ چون آن کار به پایان می رسد. از این جهت، عرب به شتری که به آخرین درجه چاقی رسیده باشد، «ناقه نهیه» و به عقل، به دلیل آن که از کار زشت باز می دارد، «نهیه» و به گودی که آب بدان منتهی می گردد، «النهی» و به غایت ارتفاع روز، «نهاءالنهار» می گویند.

معروف و منکر در لغت: «معروف» از «عرف» به معنای مشهور، جود و بخشش، کار نیک و نیکی، انصاف و همراهی با اهل خانه و مردم آمده است؛ چنان که گفته شده است: معروف، ضد منکر و عرف، ضد نکر است و عرف، در اصل بر دو معنا دلالت دارد: 1- پی درپی بودن چیزی به صورت پیوسته. مانند یال اسب، تاج خروس، بلندی های مکانی و موج دریا؛ 2-آنچه سبب آرامش می گردد؛ زیرا انسان، از منکر ترس دارد و از آن فرار می کند و به معروف، آرامش می یابد. عرب به بوی خوش، «عرف» می گوید؛ زیرا نفوس انسانی، بدان وسیله سکون پیدا می کند. معروف و عرفان، از همین باب است.بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر، در لغت به معنای خواستن چیزی است که نفوس بشری به سبب آن، آرامش یابد.«منکر» از ماده «نکر» به معنای کار دشوار و زشت و جهل آمده است؛ زیرا منکر، ضد معروف است. هر چیزی را که شریعت، قبیح و حرام بداند، منکر است.

بنابراین، نهی از منکر، عبارت است از بازداشتن انسان از انجام کارهای زشت و نامعقول و جلوگیری از اموری که در واقع، انسان از آن، ترس و نفرت دارد، ولی به واسطه جهل و غفلت، گاه مرتکب آن می گردد.معروف و منکر در اصطلاح: معروف، آن چیزی است که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.درباره مقصود از انجام امر به معروف و نهی از منکر، دو بیان وجود دارد: یکی این که مراد از امر به معروف، وادار کردن به انجام کار نیک و طاعت، و نهی از منکر، بازداشتن از انجام کار زشت و معصیت است. و بیان دیگر این که، امر به معروف عبارت است از سخن و گفتاری که انسان را به طاعت و فرمانبرداری خداوند وامی دارد، و در مقابل، نهی از منکر عبارت است از بازداشتن از انجام گناه و یا کلام و سخنی که سبب منع از انجام گناه می گردد و یا کراهت و تنفر وقوع گناه، از انسان منهی است. روشن است که تعریف دوم، رجحان دارد؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلبی را نیز شامل می شود؛ در حالی که تعریف اول، این شمول و فراگیری را ندارد. چنان که شیخ طوسی (رحمه الله) تعریف دوم را پسندیده و فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر، سه قسم است: یا به کردار و ید تحقق می پذیرد، یا به زبان و قلب

اهمیت امر به معروف در آموزه های اسلامی

امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ اسلامی، مانند جریان خون در رگ های یک پیکر است و سهل انگاری در این باره، بی رنگ شدن دین و مرگ تدریجی امت اسلامی را در پی خواهد داشت. توجه به این ویژگی، بعضی از فرق مسلمان را بر آن داشت تا آن را جزئی از اصول مذهب خویش بدانند. آفریدگار جهان نخستین کسی است که «امر به معروف و نهی از منکر» کرده است. قرآن کریم می فرماید: «همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق دیگران نهی می نماید؛ و شما را موعظه می کند باشد که پند گیرید.» یکی از یاوران بزرگ اسلام به نام «عثمان بن مظعون» می گوید: وقتی این آیه شریفه بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نازل شد، من حقانیت اسلام را درست باور کردم و اعتقاد به این آیین در دلم جای گرفت. راستی شما نیز فکر کنید، آیا کسانی که به سعادت و خوشبختی و تکامل انسان می اندیشند، می توانند برای سعادت و به روزی انسان سخنی بهتر و ارزنده تر از این کلام ارائه دهند؟

خداوند در قرآن کریم، بهترین ویژگی امت اسلامی را انجام امر به معروف و نهی از منکر دانسته است، چنان که می فرماید: «شما بهترین امت هستید که به سود انسانها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید...» و آن دو را بر فریضه های دیگری چون، اقامه نماز و پرداختن زکات، مقدم داشته و فرموده است: «مردان و زنان مؤمن، اولیای یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را برپا می دارند و زکات می پردازند.»در نتیجه، امت اسلامی را ملزم به انجام آن دو فریضه بزرگ نموده و می فرماید: «باید شما امتی باشید که به اسلام می خوانید و امر به معروف و نهی از منکر می کنید.»

هر بررسی کننده آگاه و تیزبین، در بررسی تاریخ زندگی پیشوایان معصوم (علیهم السلام) این نکته را به درستی مشاهده می کند که «امر به معروف و نهی از منکر» از کودکی تا پایان عمر، ارتباط ناگستنی با تمام مقاطع زندگی آنان داشته است و آنان، در تمامی مقاطع سنی از کودکی تا پایان عمر، پیوسته برپا دارنده این فریضه بزرگ بوده اند و در برپایی آن توصیه فراوانی نموده اند.

ائمه معصومان (علیهم السلام) درادای این رسالت الهی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و حتی فراتر از محدوده رسالت خویش بر این کار اصرار ورزیدند. تلاش و اصرار آنان به سبب اهمیت این فریضه الهی بود. آنها، به دلیل قلب سرشار از رأفت و رحمت، حاضر نبودند هیچ کس به منکرات آلوده شده، به خشم خدا گرفتار آید. تا آنجا که خداوند آنان را از این همه تلاش و دلسوزی باز می داشت: «گویا می خواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند!»

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، جانشین خداوند در زمین، و جانشین پیامبر و کتاب او است.» این روایت بیانگر این است که این فریضه بزرگ قبل از هر چیز یک برنامه الهی است و فلسفه ارسال رسل و نزول کتب آسمانی، همه جزء این برنامه است.مردی محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد در حالی که حضرت بر فراز منبر نشسته بود و پرسید: «من خیر الناس»؛ بهترین مردم کیست؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند، و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودی خداوند از همه بیشتر گام بردارد.» همچنین آن حضرت در روایتی دیگر در اهمیت این واجب الهی فرمود: «پیروان من تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در راه خیر یکدیگر را کمک می نمایند، طریقه خیر و سعادت را می پیمایند؛ ولی آن گاه که این واجب الهی را ترک کنند، برکات از آنان گرفته می شود؛ دسته ای از آنها بر عده دیگری چیره می گردند و یار و یاوری برای آنها در زمین و آسمان پیدا نخواهد شد.امام علی (علیه السلام) فرمود: «عده ای از مردم با دست و زبان و قلب، با منکرات مبارزه می کنند و اینها جامع تمام خوبی هایند و کسانی که از هیچ راه، نهی از بدیها نمی کنند، مردگانی زنده نما بیش نیستند.» آن حضرت درباره اهمیت این دو فریضه فرمود: «همه کارهای نیک و جهاد، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، مانند قطره ای در برابر دریاست.»با توجه به اهمیت این مسئله، دانشمندان اسلامی، آن دو را اساس و قطب دین خوانده اند: «امر به معروف و نهی از منکر، از نظر عقل و شرع مقدس، از مهم ترین واجبها، بلکه اساس شریعت حیات بخش اسلام و از برترین عبادتهاست.» به عبارت دیگر، «آن دو، قطبی است از اقطاب دین که همه انبیا را برای آن فرستاده اند؛ هنگامی که این فریضه الهی مندرس شود و از میان خلق برخیزد، همه شعائر شرع مقدس، باطل می شود.

0
آیا شما به عنوان والدین می دانید در قبال ارتباط با مدرسه فرزندتان چه وظایفی بر عهده دارید؟
والدین وظیفه دارند به طور مرتب با مدرسه ارتباط داشته باشند و با کسب اطلاعات کافی از وضع درسی واخلاقی فرزندشان، تصمیم معقولی برای مشارکت درتربیت آنها اتخاذکنند. در برقراری ارتباط باید به چند نکته اساسی توجه کنند.
1 -والدین زمانی قادر خواهند بود نقش تربیتی خود را به نحومطلوب ایفا کنند و با مدرسه ارتباطی صحیح برقرار نمایند که از وضع درسی و رفتاری فرزندشان اطلاع کافی داشته باشند.
2- والدین در موقع حضور در مدرسه، همیشه باید حفظ آرامش را به عنوان یک اصل به خاطر داشته باشند. گاهی ممکن است پدر و مادر با مشاهد ه ضعف درسی در دانش آموز و یا گریه های او که مخصوصا در دوره ابتدایی بیش تر اتفاق می افتد، احساساتی شوند و به صورت خشن و برافروخته با اولیای مدرسه برخورد کنند. قطعا چنین حالتی مخل برقراری ارتباط موثر با مسوولان مدرسه خواهد بود.
3- والدین باید در مدرسه به عنوان ولی حضور پیدا کنند، نه به عنوان فردی که در یک جای خاص، مسوولیت دارد. اگر پدر یا مادر دانش آموز در وزارتخانه یا سازمانی، مسوولیت اجرایی سطح بالایی دارد و در آنجا به عنوان رئیس ایفای نقش می کند و به تناسب مسوولیت، گاهی امر و نهی می نماید، نباید با همان شاکله و با همان انتظارات و تصورات وارد مدرسه شوند.
4- ارتباط اولیا با مسوولان مدرسه باید مستمر باشد. معنای استمرار این نیست که هر روز سری به مدرسه بزنند، بلکه لازم است به طور مرتب در منزل به وضع درسی و رفتاری فرزند خود رسیدگی کنند و بر طبق اطلاعات به دست آمده، با مدرسه ارتباط برقرار نمایند.
همکاری خانه و مدرسه در امور آموزش دانش آموزان
همکاری والدین با مسوولان مدرسه، در دوره ابتدایی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. می توان گفت بعد اصلی همکاری این دو را همکاری در مسائل آموزشی و پرورشی تشکیل می دهد. نخستین نکته اینکه والدین باید نسبت به پایه تحصیلی و عناوین دروس فرزند خودشان اطلاع کافی داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازین کتاب های درسی، آگاهی نسبی به دست آورند. گاهی در بحث های مقدماتی کتاب های درسی نکاتی درج می گردد که مطالعه آنها برای والدین ضروری است. شناخت نقاط ضعف درسی دانش آموز و همفکری برای رفع آن، ضرورت دیگر ارتباط خانه و مدرسه است. پس از گذشت چند هفته از سال تحصیلی می توان در وضع درسی دانش آموز تامل کرد و نقاط قوت و ضعف او را شناخت. مطلب دیگر، توجه والدین و معلمان به ویژگی های روانی کودکان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی آنان است. به عنوان مثال کودکان نیاز به جلب توجه و ابراز خود دارند. آنها علاقه مند هستند که حاصل کار خودشان را عرضه کنند و بدین وسیله این نیاز در آنان تامین و ارضا شود. این نیاز در دوران مدرسه، از طریق ارائه حاصل کارهای خود در امور درسی جلوه گر می شود. مثلا ممکن است کودکی نقاشی بکشد و آن را نزد پدر و یا مادر خود بیاورد و ارائه دهد. در مقابل این عمل، والدین باید به آن توجه کنند و کودک را مورد تشویق قرار دهند. احتیاج به هدف، نیاز دیگر کودک است. اگر کودک بداند که درس را برای چه هدفی می خواند و آثار و نتایج هریک از مواد درسی به او تفهیم شود، علاقه اش به درس خواندن افزایش پیدا می کند.
همکاری خانه و مدرسه در امور رفتاری دانش آموزان
ترس از مدرسه یکی از رفتارهای کودک در دوره دبستان، مخصوصا در پایه اول ابتدایی است. علل مختلفی ممکن است این رفتار را به وجود آورند. گاهی ممکن است دورشدن از خانواده، به ویژه مادر باعث ترس شود، چون در دوره ابتدایی، رابطه عاطفی کودک با خانواده بسیار قوی است و او مایل نیست از پدر و مادر جدا شود. ترس از مدرسه و غیبت از مدرسه، هم معنا نیستند. ترس از مدرسه با نوعی دل زدگی و تنفر از مدرسه همراه است، ولی غیبت از مدرسه همراه با چنین حالت عاطفی نیست، بلکه به علل مختلف ممکن است کودک در طول سال تحصیلی چند دفعه در کلاس درس خود حضور پیدا نکند و این امر باعث عقب ماندگی تحصیلی او شود. گاهی ممکن است بیماری کودک موجب غیبت شود. هرچند بیمار شدن دلیل موجهی برای غیبت است، ولی بعضی از مادران به دلیل یک سرما خوردگی یا سرفه و یا خس خس کردن خفیف، مانع از رفتن فرزندشان به مدرسه می شوند، در حالیکه او را همراه با خود به بیرون می برند! در چنین خانواده هایی گاهی با یک سردرد جزئی، از رفتن کودک به مدرسه ممانعت می شود و گاهی نیز تشویق می گردد که وی علائم یک بیماری را بزرگ تر از آنچه هست، نشان دهد. علت دیگر غیبت از مدرسه، ممکن است کار کردن باشد. بعضی خانواده ها از این بابت شکایت دارند که چرا فرزندشان در منزل، به پرسش ها به خوبی پاسخ می دهد، ولی در مدرسه نمره کمی از معلم می گیرد. به عبارت دیگر کودک توانایی هایی دارد و درس را نیز به خوبی خوانده است، ولی در اثر عواملی قادر به ابراز توانایی های خود نیست. گاهی شلوغی کلاس و زیاد بودن عده دانش آموزان مانع از این می شود که معلم بتواند با آنها ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کند و با شنیدن پاسخ های یک دانش آموز و ارائه توصیه های لازم، از توانایی های او آگاهی پیدا کند و در نتیجه درباره وی به نحو مطلوب داوری نماید. گاهی هم شلوغی مانع نیست، بلکه معلم روابط انسانی مناسبی با کودک برقرار نمی کند و در نتیجه فضای مناسب برای ابراز وجود و ارائه پاسخ های لازم برای دانش آموز به وجود نمی آید. به عبارت دیگر در اثر فقدان روابط عاطفی سالم، توانایی کودک پنهان می ماند و ممکن است او را به عنوان شاگرد تنبل معرفی کند. ممکن است تحقیر دانش آموز توسط همکلاسی ها موجب اختلال عاطفی در او شود و نتواند در یادگیری مطالب موفقیت به دست آورد و یا آموخته های خود را به خوبی عرضه کند. گاهی دانش آموزانی که با لهجه متفاوت از دانش آموزان دیگر صحبت می کنند و یا لباس ویژه ای می پوشند، در میان دانش آموزان دیگر احساس غربت می کنند و از جهت عاطفی امنیت خود را از دست می دهند. هرجا که نیازهای عاطفی کودک تامین گردد، برای مطالعه و یادگیری ترغیب می شود و هرجا اختلالات عاطفی پیدا شود، علاقه به درس و یادگیری در او تضعیف می گردد.
0

راهکارهای افزایش بهره وری در آموزش و پرورش

با وجود تعاریف زیاد درباره بهره وری، به منظور اجرایی کردن آن در آموزش و پرورش می بایست تعریفی هماهنگ و سازگار با شرایط و نیازهای آموزش و پرورش به کار برد و ازطریق مشارکت کلیه کارکنان قدم های موثری را در این راه برداشت.
راهکارهای افزایش بهره وری مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ کاری آموزش و پرورش است. باتوجه به تفاوتهای مهم در فرهنگ کاری سازمانها و وضعیت موجود آنها می توان گفت راهکارهای افزایش بهره وری نیز در آنها متفاوت خواهدبود. در سطح کلان یا ملی این وظیفه دولت است که با برنامه ریزی لازم زمینه ارتقای بهره وری را فراهم سازد. اما در سطح خرد یعنی در سطح مدارس، مدیریتها و سازمانهای آموزش و پرورش، وظیفه مدیران این واحدهاست که با ایجاد جو مشارکت در محیط، در کارکنان احساس غرور نسبت به کار ایجاد کرده و با تشویق کارکنان خوب و تلاشگر، گرایش و تعلق خاطر آنان را به محیط کار بیشتر کنند.